هر انسانی هدفی دارد و هدف او قبله او میباشد؛ پس قبله گم کردن به این معنا است که فرد به نقطهای میرسد که هدف خود را گم میکند و گاهی تا جایی پیش میرود که معبود خود را گم میکند و برای آن ارزشی قائل نیست. ظرفیت از کلمه ظرف، به معنای گنجایش و اندازه است. مسئولیت برگرفته از کلمه سؤال؛ یعنی کسی که پاسخگو است و موظف است که پاسخ سؤالات مطرح شده را بدهد. ارتباطی که بین ظرفیت و مسئولیت وجود دارد در این است که برای پذیرش هر مسئولیتی ابتدا باید هدف از این که فرد میخواهد در این جایگاه خدمت کند را مشخص کند و برای چراهایی که در ذهن خود مطرح میکند، پاسخ عادلانه داشته باشد و آنها را بتواند از قوه بالفعل دربیاورد که دچار گرهمسئولیت نشود و اینکه آیا زمانی که شروع به خدمت کند، دچار تفاخر، خود برتربینی، کینه و... نمیشود و اگر زمانی از وی سلب مسئولیت گردد، هیچ عواقب و علامتی در فرد به وجود نیاید. از راه ضدارزشها نمیتوان به ارزشها رسید.
ظرفیت چیزی نیست که یک روزه به وجود بیاید؛ باید ذرهذره و به صورت تدریجی ایجاد شود؛ یعنی از راه تفکر، تجربه، آموزش (دانش) و همینطور بالا بردن نقطه تحمل. ظرفیت انسان باید برابر با مسئولیتی باشد که به او واگذار میشود، قطعا انسانهایی که مسئولیت جایگاههای بالاتر را دارند ظرف وجودی آنها خیلی بزرگ است و هر چه جایگاه بالاتر باشد موظف هستند، قوانین را کاملتر اجرا کنند. اگر افراد ظرفیت مسئولیتی که بر عهده میگیرند را نداشته باشند، قبله خود را گم میکنند و بعضاً افرادی را که او را یاری کردهاند تا در یک مسیر در آن جایگاه قرار بگیرد، به راحتی فراموش میکنند و خواسته یا ناخواسته همان افراد میتوانند سبب سقوط او شوند و این قانون هستی است و زمانی که قبله خود را گم کند، بدون شک به تاریکی روی میآورد و از صراط مستقیم دور میشود. برای آدمی که نابینا است، روشنایی و تاریکی چه تفاوتی دارد؛ پس وقتی ظرفیتها با مسئولیتها برابری نداشته باشند، فرد از قرار گرفتن و انجام وظایف خود لذت نمیبرد و انرژی نمیگیرد و در نهایت تخریب زیادی در خود به وجود میآورد و گاهی در عدم انجام وظایف خود، دیگران را مقصر میداند. انسان موجودی کمالگرا است، اما خیلی از این کمالات باید زمانی که وقت آن رسیده باشد بهدست آورد؛ یعنی زمانی که ظرفیت وجودی را به اندازهای که لازم است در خود به وجود آورده باشد و اگر اصرار زیادی برای پذیرفتن مقامی دارد به او داده میشود که به او ثابت شود که به دانایی و رشد بیشتری احتیاج دارد.
من چهکار کنم که در من ظرفیت به وجود بیاید؟ هر چیزی از ضد خودش قابل تشخیص است؛ پس چیزی که انسان میخواهد ظرفیتش را پیدا کند از آن محروم شود و در اختیار او نباشد و دچار خشم و نفرت و کینه نشود، همه این حسها نشانه این است که ظرفیتاش را نداشته است، اما اگر حداقل حسها را مهار کند؛ یعنی وقتی این حسها سراغ انسان آمد از آن پیروی نکند، آنجا زمانی است که در انسان ظرفیت شکل میگیرد. در سیستم کنگره ۶۰، افرادی که در هر جایگاهی از جمله مرزبان، راهنما، ایجنت و دیدهبان و... قرار دارند باید پاسخگو باشد و مقررات را رعایت کند و هرگونه بیانضباطی پذیرفته نمیشود. قطعا معیار جایگاهها بر اساس عدالت میباشد و این عدالت را هر فردی که وارد این سیستم میشود در نخستین جلسات حضورش در کارگاههای آموزشی، به راحتی درک میکند. امیدوارم که بتوانیم به صورت تدریجی و با قرار گرفتن در مسیر آموزش و کسب تجربه و بهکارگیری تفکر درست بتوانیم ظرفیت پذیرش مسئولیتها بزرگتر را در خود ایجاد کنیم و برای رسیدن به هدف که زندگی کردن و رسیدن به تکامل است، قدم برداریم.
نویسنده: همسفر فروزان رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
تهیهمقاله: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون نهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبانسایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
160