موضوع: «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)»
تمام هستی بر مبنای ظرفیت تقسیمبندی شده است. گازها، مایعات و جمادات دارای ظرفیت خاصی هستند و هر کدام ویژگیهایی دارند؛ بعضی مایه حیات و بعضی مایه مرگ هستند. گیاهان و حیوانات هم دارای ظرفیتهایی هستند؛ ظرفیت یک بوته بیابانی با یک درخت انگور و رونده متفاوت است. بعضی درختان مذکر و بعضی مؤنث هستند و این ظرفیتها یک روزه بهوجود نیامدند و شرایط خاص خود را دارند. ظرفیت یک مرتبه بالا نمیرود و باید با آگاهی و شعور و دانایی ذرهذره بالا ببریم تا تدریجی تأمین شود. بعد از ظرفیت نوبت مسئولیت است. مسئول از سؤال میآید و شخص در مورد مسئولیتی که برعهده دارد از او سؤال پرسیده میشود؛ اگر دارای ظرفیت باشد وظایف آن جایگاه را به خوبی انجام میدهد و موقع پرسش پاسخهای منطقی خواهد داد و چنانچه ظرفیت آن جایگاه را نداشته باشند هم خود و هم جایگاه را دچار تخریب میکنند و وارد معرکهگیری و حاشیه میشوند که جناب مهندس فرمودند: «اگر ظرفیت درون شخصی بهوجود نیامده باشد و به او مسئولیتی داده شود قبله خودش را گم میکند.»
هدف از خلقت، ظرفیتها، پذیرشها و مسئولیتها است که ظرفیت هر موجودی چقدر است و چه مسئولیتهایی را برعهده دارد و در نهایت قبله گم کردن است و در مورد انسانهایی به کار میرود که وقتی به یک جایی میرسند هدف خودشان را هم گم میکنند و ارزشی قائل نیستند. انسان موجودی است که به رب خودش هم ناسپاس است و به مسیر دیگری میرود. «کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود/ حاجی، احرام دگر بند ببین یار کجاست» بعضی تصور میکنند وقتی چیزی را فتح کردند دیگر تمام شده است؛ ولی در واقع نگهداری آن اهمیت بیشتری دارد و باید به آن بهای بیشتری داد.
و اما گره مسئولیت چطور اتفاق میافتد؟ آنقدر آهسته پیش میآید که متوجه آن نمیشویم و اگر شخصی از روی علاقه به ما تذکر دهد مقابل او جبهه میگیریم و دچار خشم خواهیم شد. هر چیزی یک شکل سازنده و یک شکل مخرب دارد. مسئولیتها به انسان قدرت، اعتمادبهنفس و انضباط میدهند و لازمهی زندگی هستند بهطوری که بسیاری از گرههای انسان در این پذیرفتن مسئولیتها حل میشود. انسانی که دارای مسئولیت نیست در جایگاه انسانی خودش قرار ندارد و همیشه در عذاب و رنج است و در حال زور زدن تا خودشان را ثابت کنند. قدیمیها این نکته را خیلی خوب میدانستند و به کار کردن فرزندان توصیه میکردند. یک زمان مسئولیت برای انسان به یک حجاب تبدیل میشود و مشکلاتی را به وجود میآورد؛ زمانی که دو نیروی قوی طمع (زیادهخواهی) و تکبر (انسان خودش را در ماهیت و آفرینش متفاوت با انسانهای دیگر بداند) در انسان جمع شوند او دیگر به دشمن نیاز ندارد و خودش را به دام مشکلات میاندازد.
خداوند سرنوشت هیچ انسانی را تغییر نمیدهد مگر آن انسان خواستههای خودش را تغییر دهد. خداوند مسئولیتها را به تمامی مخلوقینش بر اساس ظرفیت وجودیشان و تواناییهای آنها تفویض گردانده است و موجودات طبق فرمان الهی عمل میکنند و بر این اساس مشکلی به وجود نمیآید؛ ولی طبق اختیاری که انسان میتواند داشته باشد در یکسری از مسئولیتهای خارج از ظرفیت و توانایی خودش عمل میکند و در این صورت مطمئناً به مشکل برخورد میکنند. گاهی که این افراد در بیراهههای خودشان و گمراهی قرار میگیرند و قبله گم میکنند دائماً خودشان را به مشکلات حاشیهای غیر از حل صورت مسئله میبرند و یکی از نشانههای این افراد این است که دائماً در حال نق زدن و ایراد گرفتن هستند. باید همیشه به یاد داشته باشم که وقتی وارد کنگره۶۰ شدم چه حال و تخریبی داشتم و اکنون که حال خوبی دارم یادم بماند که چه کسانی و چه روشی به من کمک کردند تا به این حال خوب رسیدم و وقتی قدردان کنگره۶۰ و افرادی که به من کمک کردند باشم یعنی اینکه قبلهام را گم نکردم و در راه و مسیری که هدفم بوده قرار گرفتم؛ ولی اگر از مسیر خارج شوم یعنی قبلهام را گم کردم و در کنار آن دچار نق زدن و حاشیه رفتن میشوم. یک ضربالمثل قدیمی است که میگوید: «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» این ضربالمثل با این دستورجلسه صدق میکند که هرکس ظرف بزرگتری داشته باشد؛ قطعاً میتواند دانش و آگاهی بیشتری کسب کند و دانایی و اطلاعات بیشتر میتواند در بهتر زندگی کردن به ما کمک کند.
نویسنده: راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مرضیه (رح) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
515