English Version
This Site Is Available In English

تفکر با فکر فرق دارد

تفکر با فکر فرق دارد

دومین جلسه از دوره دوم‌ کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی رفسنجان با استادی راهنما مسافر داود، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» پنجشنبه ۲۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

به رسم ادب و کنگره اول صحبت‌هایم عید را تبریک می‌گویم، برای ما افراد کنگره‌ سال جدید می‌تواند آغاز سال تحصیلی باشد. بسیار خرسندم که بار دیگر خداوند به من توفیق داد که از نزدیک راهنمای محترم آقا محسن را ببینم، بسیار خوشحالم که اعضاء لژیون چهارم در اینجا حضور دارند و هم‌لژیونی‌های عزیزم این‌جا خدمتگزار هستند. از آقا محسن راهنمای درمان موادم و از آقا مجید راهنمای درمان سیگارم بسیار سپاسگزارم این حال خوش را مدیون این دو بزرگوار هستم، از آقای مهندس دژاکام بسیار سپاسگزارم که وقت، زندگی و مالشان را بخشیدند، تمام دارایی‌ خود را بخشیدند و این امید را به من نوعی دادند که غرق ضلالت، بدبختی و ناامیدی بودم تا از آن حال بیرون آیم، حال خوش را تجربه کنم و در کنگره حضور داشته باشم. من همیشه به رهجویان می‌گویم که انسان باید قدر بداند که در کنگره حضور دار‌د، وقتی که کتاب چهارده وادی برای رسیدن به خود را می‌خواستیم کار کنیم در لژیون می‌گفتم که اولین خشت اگر درست بنا شود تا آخر بنا درست است؛ ولی اگر خشت اول درست بنا نشود تا ثریا کج می‌رود و سعی می‌کردم به رهجویان منتقل کنم که اولین خشت، اولین وادی است.

می‌خواهم یک اقراری کنم به جرأت می‌توانم بگویم من هنوز وادی اول را درست نفهمیدم، اگر کسی وادی اول را درست بفهمد و درست درک کند، از وادی اول شناخت و آگاهی پیدا کند خیلی در زندگی موفق می‌شود، می‌تواند مشکلات و مسائل خود را حل کند، من بارها تمام مشکلاتی را که داشتم گردن دیگران می‌انداختم و از خودم سلب مسئولیت می‌کردم، همیشه طلبکار بودم، می‌گفتم فلانی من را درگیر کرد، فلانی من را بدبخت کرد، از زندگی می‌نالیدم، از کارم می‌نالیدم کارم طوری بود که با مردم در ارتباط بودم؛ ولی روز اول که وارد لژیون آقا محسن شدم اسم خودم را نمی‌توانستم درست بگویم و همیشه خدا را شکر می‌کنم بستری فراهم شد تا به کنگره بیایم و خدا را شکر تا این لحظه حس و حالم خوب است.

دستور جلسه وادی اول است، در مورد تفکر و تأثیر آن روی من می‌باشد. این نسبت به هر کسی می‌تواند ربط پیدا کند که وادی اول چه می‌گوید، در چه بابی صحبت می‌کند، تأثیر آن روی من چه بوده است؟ اولین مورد برای انجام هر فعلی، تفکر است، تفکر با فکر فرق می‌کند، ذهن ما به یک‌سری مسائل مشغول است و افکار زیادی دارد که ما نمی‌‌توانیم به تمام فکرهایی که به ذهن ما می‌آید جهت بدهیم و از آن‌ها استفاده کنیم. تفکر یک حرکتی را به دنبال دارد که وقتی ساختار آن تشکیل شد یک حرکتی و یک نتیجه‌ای دارد، به نظر من برای هر انسانی اولین چیز، تفکر است، خداوند انسان را طوری خلق کرده که می‌تواند تفکر کند، خودش انتخاب می‌کند من می‌توانم تفکر کنم و راه درست را انتخاب کنم یا می‌توانم تفکر کنم و راه غلط را انتخاب کنم. قبل از کنگره تمام افکار من افکار منفی، مخرب و افیونی بود که من را به بیراهه می‌برد؛ اما خدا را شکر می‌کنم که وارد کنگره شدم و افکار من شکل گرفت، تفکر من صحیح و اصولی شد، با راهنمایی‌های آقا محسن در نمایندگی گنجعلی‌خان افکار من درست شد و توانستم رو به پیشرفت، بهبودی، حال خوش و رو به رهایی حرکت کنم.

این را بسیار صادقانه می‌گویم در زندگی هیچ‌کس نتوانست دست مرا بگیرد و مرا نجات بدهد غیر از کنگره‌۶۰، بارها و بارها ترک اعتیاد داشتم و انواع راه‌ها را امتحان کردم، هر راهی را که بگویید من برای ترک اعتیاد امتحان کردم؛ اما نشد و تقریباً تمام مصرف‌کنندگان انواع راه‌ها را برای ترک اعتیاد امتحان کردند و رفتند؛ ولی به نتیجه‌ای نرسیدند، تنها جایی که راه به مقصد می‌رسد همین کنگره‌۶۰ است، چرا؟ چون علم درمان اعتیاد فقط در کنگره وجود دارد، آقای مهندس علم درمان اعتیاد را در اختیار ما قرار داده‌ تا افراد در سراسر کشور و حتی خارج از کشور هم اعتیاد خود را درمان کنند. در وادی اول در کتاب چهارده وادی یا چهارده راه برای رسیدن به خود، پی و فونداسیون تمام وادی‌ها است، اگر من وادی اول را درست متوجه شود، خود به خود وادی‌های بعدی را هم متوجه می‌شوم؛ اما اگر وادی اول را درک نکنم همیشه در اشتباه، ظلمت و گمراهی هستم ممکن است در بعضی از کارها بتوانم یک مقدار خودم را جلو ببرم؛ اما باز هم می‌مانم، هر کاری که بکنم می‌مانم، اگر روزی من تفکر کرده بودم یک کار اشتباهی در زندگی انجام نمی‌دادم.

گاهی اوقات یک‌سری مشکلات سر راه زندگی‌ قرار می‌گیرند و انسان ناخواسته تصمیماتی می‌گیرد و بعداً پشیمان می‌شود، من در کنگره حضور داشتم و یک تصمیم اشتباهی گرفتم و مدتی از کنگره دور شدم، وقتی خداوند یک موهبتی را به انسان می‌دهد من می‌گویم همیشه یک درب یا پنجره‌ای باز می‌شود که می‌گویند اگر شما از این درب یا پنجره رد بشوی می‌توانی تمام لذت‌ها و استفاده را ببری، یک وقت انسانی رد می‌شود و شروع به لذت بردن و استفاده کردن می‌کند؛ اما قدر نمی‌داند، قدر دانستن در کنگره خیلی مهم است و وقتی که آن موهبت از او گرفته شد آن خدمت، آن حال خوب و آن لیاقت از او گرفته شد آن موقع است که دوباره پشیمان می‌شود. رهجویان سفر اولی تنها کاری که باید انجام دهند این است که گوش به فرمان راهنما باشند و هر چیزی که راهنما می‌گوید در موردش تفکر کنند و حرکت انجام بدهند، اگر حرکتی نباشد تفکر به درد نمی‌خورد، راه به جایی نمی‌برد و شخصی که کنگره‌ای باشد و وادی اول را کار کرده باشد و بداند، مطمئن باشید هر کجای این مملکت و این کره‌ خاکی باشد می‌تواند گلیم خود را از آب بکشد؛ چون می‌داند اگر کسی به او گفت بیا و یک کاری را انجام بده اولین کاری که می‌کند این است که در مورد آن کار فکر می‌کند و زود تصمیم نمی‌گیرد.

نگارش و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما محسن
نمایندگی رفسنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .