English Version
This Site Is Available In English

وادی اول مانند یک ستون می‌ماند

 وادی اول مانند یک ستون می‌ماند

اولین جلسه از دوره هشتادودوم کارگاه‌های آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد به استادی مسافر حمید و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» چهارشنبه 20 فروردین ماه سال ۱۴۰4 ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.

ممنونم از آقا صادق راهنمای خوبم که فرصت خدمت را به من داد. دستور جلسه راجع به تفکر می‌باشد. تفکر با فکر متفاوت است. افکار جز آزار دادن کار دیگری ندارد. امروز تفکر کردم که به جلسه بیایم، برنامه‌ام را چیدم و آمدم، حال می‌توانم از جلسه نهایت استفاده را ببرم یا اینکه به بطالت و شوخی کردن با دیگران بگذرانم.
در زمان مصرف افکار عجیب‌وغریبی داشتم و نمی‌دانستم چگونه از فکرم استفاده کنم. وادی اول مانند یک ستون می‌ماند. دو سال پیش در یک روز بادی کنار یک علمک ایستادم و دیدم که این علمک به وسیله چند طناب و سیم محکم نگه داشته شده و تکان نمی‌خورد و با خودم فکر کردم که این سیم‌ها و طناب‌ها همان ساختار تفکر ماست که ما را نگه می‌دارد. وادی اول ابتدای راه می‌باشد. هر بنایی نیاز به یک فونداسیون قوی دارد تا آن را نگه دارد و وادی اول برای ما حکم همان فونداسیون است.
قبل از کنگره افکارم سمی و خطرناک بود و بارها پیش آمده بود که با این افکار هم خودم و هم دیگران را به خطر انداختم ولی الان وقتی از من سوالی می‌کنند جواب آن را از آموزش‌های کنگره می‌دهم که به من جواب سوال‌هایم را داده است.
برای درمان تفکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید ۱۰ ماه به کنگره بیایم تا به حال خوش برسم؛ در ابتدای راه نیروهای منفی به سراغ شخص می‌آید و به همین خاطر می‌گویند که دو سه ماه اول قضاوت نکنید.
تفکر در مورد کوچک‌ترین کارها مثل مسواک زدن و نظم داشتن در زندگی باعث می‌شود تا ساختار زندگیمان اصولی و محکم پیش برود.
جا دارد از آقای نعیمی راهنمای خوبم که الان لژیونشان را تحویل داده‌اند تقدیر و تشکر کنم. در کنگره تا حدودی به اینجا رسیده‌ام که برای هر کاری ابتدا تفکر کنم تا کارهایم به نتیجه برسد.
ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

جلسه خدمت گزاران نمایندگی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .