دهمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی مسافر حسنرضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر صفدر، با دستورجلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
قبل از هر چیز از خدا شکر میکنم که این جایگاه را برای من فراهم کرد از آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند و این صندلی و این مکان مقدس را و از خانواده محترم جناب مهندس و استاد امین و از راهنمای خوب خودم آقا رضا افشار تشکر میکنم که واقعا این یک سال برای ما زحمت کشید ولی خب واقعا گوش به فرمان بودیم تا جایی که میتوانستم. تشکر میکنم از همه دوستان من از شما همه آموزش گرفتم که به این جایگاه رسیدم.
وادی اول با تفکر ساختارها آغاز میشود بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. خب من قبلا فکر میکردم اما حالا فکر با تفکر از نظر من فرق میکند. فکرهای جورواجور به سرمان میآمد من خودم شغل اصلیم باغداری و کشاورزی است مثلا میرفتیم به باغ و کار میکردیم کارگر میبردیم مثلا می گفت برا ما تریاک بگیرین تا انرژی و ببره بالا وکارکنن.می یم براشکن و اونا مصرف می کردن خودمون هم یواش یواش می گفتیم به اصطلاح این انرژی که به ما می ده فقط ما رو خراب می کنه تا اینکه اومدیم اینجا بعد همش دنبال رهایی بودم. من زمانی که اومدم اینجا دو سه روز اومدم و رفتم که اینجا رو پیدا کردم یعنی آدرس چیز دقیقی نداشتم بعد وقتی اومدم دیدم بله جای خوبیه. مکان خوبیه. واقعا راهی بهتر از اینجا نیست.چون راه های دیگه امتحان کرده بودم همون موقع با راهنمای خوبم گفت باید بشینی تفکر کنی الکی نیست که همین جوری بگی من می آم می رم یا مثلا سی دی می نویسم . خلاصه تا زمانی که اومدم الان که به رهایی رسیدم تازه فهمیدم که باید بیام سر جلسه و کلاس اینا و واقعا دارم استفاده می برم از کنگره. خودم خانواده ام لذت می بریم امیدوارم برای همه سفر اولی ها رهایی باشه و برای سفر دومی ها ادامه پیدا کنه .حالا نظر من اینه که لژیون سردار ما پولی که مثلا من می ریختم دور که در اصل به بدن خودم ضرر می زدم تفکرم غلط بود که می گفتم مثلا نعشه می شم در صورتی که تازه نشئگی رو الان من دارم حس می کنم و حال خوش رو الان دارم می برم حال الان رو خیلی دوست دارم .مثلا تو بحث حامی لژیون سردار می گم که دوست دارم خدمت کنم. این پولایی که من از بین بردم چقدر به خودم ضرر زدم به جیبم ضرر زدم به جامعه ضرر زدم حالا الان نیتم اینه که خدمت کنم بلکه چون از فردا مشخص نیست من خانواده ام مثلا شاید از بستگان ما هم درگیری اعتیاد پیدا کردن پس منم باید مثل کسی به من کمک کرده بیام اینجا خدمت کنم. تفکرمون یه جوری باشه که تفکر به القا مثبت باشه و القا منفی نباشد چون من قبلا هم فکرای منفی می کردم خب به درد نمی خوره فکر باید به درد بخوره که ازش بشه استفاده مثبت کرد برای دیگران برای جامعه برای همنوعان خودمان استفاده کنیم. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید ممنونم.
.jpg)
عکس، تایپ و ویراستار: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
139