همسفر مهشید عضو لژیون سردار
وادیها نقش بسیار زیادی در زندگی ما دارند؛ به شرط آن که آنها را در زندگی خود عملی کنیم. وادی اول میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود؛ یعنی ساختن و آزاد کردن هرچیزی با تفکر درست امکانپذیر است. اگر ما تفکر میکنیم، باید به صورت واقعی و درست به مشکلات نگاه کنیم. در گذشته ما میخواستیم با افکار بیهوده، زانوی غم بغل گرفتن و چهرهای پژمرده به خود گرفتن، مشکلات را حل کنیم؛ ولی نه تنها آنها حل نشدند، بلکه در زندگیمان هرجومرج نیز به وجود آمد. اگر ما با تفکر به دید صحیح برسیم، میفهمیم که اراده تنها قادر به حل مشکلات نیست؛ مانند اینکه من بخواهم از درخت بالا بروم اما آیا قادر هستم این کار را انجام بدهم؟ برای انجام هر کاری باید اول فوتوفن آن کار را بدانم، قدرت بدنی کافی، هدف مشخص و تمرین لازم برای انجام آن را داشته باشم. ما با تفکر سالم میتوانیم به طرف ارزشها و نیروی الهی برویم و از طرف روشناییها مورد حمایت و یاری قرار خواهیم گرفت؛ چنانچه نخواهیم، باز نیروهای الهی ما را یاری خواهند کرد؛ زیرا ما در حال حرکت به طرف ارزشها هستیم و چه بخواهیم یا نخواهیم نیز نیروهای الهی به ما کمک خواهند کرد. در آخر نیز این وادی از آباد و آبادانی میگوید.

همسفر پوران عضو لژیون سردار
خدا را شکر میکنم و از همسفر زینب سپاسگزارم که به من اجازه دادند تا خدمت کنم. دستور جلسه وادی اول است که میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. همانطور که میدانیم دستور جلسههای لژیون سردار نیز با دستور جلسه هفتگی یکی شده است. خدا را شکر میکنم این دستور جلسه روزی من شد تا با تفکر و اندیشهای کاملتر وارد این دستور جلسه شوم؛ قطعا به تفکر و اندیشه درست نیاز داشتم. برای به وجود آمدن یک مجموعه، سازمان و یا یک ساختار قطعا به یک تفکر و اندیشه درست نیاز است که همه جنبهها را در نظر بگیرد تا این ساختار خلق شود؛ پس برای خلق شدن اولین قدم تفکر و اندیشه است. بنابراین همه انسانها برای پیدا شدن، لازم است تفکر نمایند و نیرو القا، احیا و تحرک نیز موجود میباشد. قطعا برای به وجود آمدن یک ساختار در مسیر با یکسری مشکلات برخورد میکنیم و سردرگم میشویم و گاهی با تفکر نادرست ممکن است مسیر را اشتباه برویم؛ پس برای حرکت به یک نقشه راه بسیار دقیق و حساب شده نیاز داریم تا بتوانیم تمام مسیرهای حرکت را داشته باشیم تا قابل اجرا باشد. زمانیکه نام لژیون سردار میآيد و صحبت از برکات و اتفاقاتی میشود که در پی بخشش و گذشت در لژیون سردار از زبان اعضا شنیده و بازگو میشود، ناخودآگاه هر فردی به این فکر فرو میرود که ای کاش من نیز بتوانم وارد این لژیون شوم؛ گاهی بدون تفکر و فقط از روی حسی زودگذر و یا شور و هیجان که من نیز دلم میخواهد در این لژیون باشم تا از این بخشش چیزی عایدم شود، عضو میشویم. بدون تفکر و اندیشه یک مبلغی را پرداخت میکنم اما چون پشت این کار من تفکری درست نبوده و از روی یک شور و هیجان این کار را انجام دادم، پس نه تنها به حال خوش نمیرسم بلکه روزبهروز حالم خراب و خرابتر میشود زیرا نمیتوانم مابقی آن را پرداخت کنم. برای انجام هر کاری علاوه بر اراده و پشتکار، باید هدف و انگیره انجام کار نیز مشخص باشد و با تمرین لازم به انجام برسد. پس برای ورود به لژیون سردار اول تفکر میکنم که هدف من از ورود به این لژیون چیست؟ که این نیاز به دانش و آگاهی دارد و باید چند سوال از خودم بپرسم و با دانش، آگاهی و تفکر صحیح پاسخ آنها را پیدا کنم تا نقشه راه من شود. لژیون سردار به چه منظور تشکیل شده است؟ چه کسانی میتوانند وارد این لژیون شوند؟ هدف از ورود به این لژیون چیست؟ من در این لژیون به دنبال چه چیزی هستم؟ زمانیکه درمورد این مسائل فکر میکنم، با کمک از خداوند، سردار، نیروی القا و الهام به من کمک میکند تا با پیدا کردن پاسخ سوالات، در مسیر بهتر و درستتر حرکت کنم. باید بدانم مبلغی را که در لژیون سردار پرداخت میکنم، بدون توقع باشد؛ یعنی نه توقع بازگشت مبلغ را داشته باشم و نه منتظر تشکر از کسی باشم؛ پس با جان و دل از این پول چشمپوشی میکنم و آن را میبخشم زیرا به این تفکر رسیدهام که چه لذتی در بخشش وجود دارد. ممکن است آن پول را به جایی ببخشیم و ندانیم به دست چه کسانی میرسد و ما بدون هیچ چشمداشتی از این پول میگذریم و آن را میبخشیم. زمانیکه انسان به طرف ارزشها و تقوی حرکت کند، نیروی مافوق، خداوند و یا نیروهای راستین او را در روشناییها مورد حمایت و یاری قرار میدهند. در آغاز مسیر، فرد با یک مبلغی وارد لژیون میشود و رفتهرفته میبیند که میتواند مبلغ بیشتری را ببخشد و خدا را شکر میکند که در چرخه ببخشش قدم گذاشته است و چه لذت و نشاطی در این ببخشش است که شخص به مرور زمان دنور میشود و با خود و خدای خود عشق بازی میکند. خدایا چه اتفاقی میافتد؟ چقدر خوشحال هستم از این که قدم در این وادی گذاشتهام! چقدر خوشبخت هستم؛ زیرا خداوند اجازه بخشش و ورود را به هر کسی نمیدهد؛ مگر شخص به تزکیه و پالایش درونی رسیده باشد. پس چشم دل خود را باز میکنیم و به آرامی آن نیروی مافوق را حس خواهیم نمود و اگر بخواهیم حس آن را به وجود بیاوریم و طلب کنیم، این نیروی مافوق در بخشیدن و رسیدن به حال خوش و برداشتن مانع و مشکلاتی که ممکن است در مسیر راه پیدا شود، نقش بسیار بزرگی را ایفا میکند که این بستگی به ما دارد تا بخواهیم ... امیدوارم ورود به لژیون سردار با یک تفکر درست و حساب شده باشد تا به بخشش، گذشت از مال و حال خوش برسیم و در جایگاه دنوری و پهلوانی قرار بگیریم، از این جایگاه لذت ببریم و از خیر و برکات این جایگاهها برخوردار شویم. از خداوند میخواهم در این مسیر من را یاری کند تا بتوانم قویتر عمل کنم و سعادت بخشش مال، پاک کردن کینه، خشم و نفرت را بیشتر در وجودم نهادینه کنم. حال در ماه مبارک رمضان هستم؛ باید با عملکرد درست و با فرمانبرداری از قوانین الهی، مورد عفو و بخشش خداوند قرار بگیرم و با جسم، روان و جهانبینی، پاک، آراسته و با تزکیه و پالایش به استقبال سال جدید بروم. انشاءالله سال جدید برای کل هستی پر از خیر، برکت، آرامش، سعادت و خوشبختی باشد و با تفکر و اندیشهایی پاک و آگاهانه در مسیر الهی قدم برداریم.

همسفر زهرا عضو لژیون سردار
من روزی در شرایطی بودم که میدیدم زندگی من روزبهروز دارد رو به زوال میرود اما نمیدانستم که دلیل آن چیست؛ زمانیکه وادی اول را خواندم و آن را آموختم، متوجه شدم که من بدون تفکر صحبت میکنم و کارهایم را انجام میدهم و بعد که کارها خراب شد، عذاب وجدان میگیرم، شروع به عذرخواهی میکنم و با تلاش بیهوده سعی میکردم که آن اوضاع خراب را درست کنم که آن فقط برایم عذاب و حال خرابی داشت. در وادی اول آموختم که باید نقشهایی دقیق و حساب شده طرح کنم که راه به عقب نداشته باشد و باید برای هر کاری برنامهایی داشته باشم. وادی اول به من چگونه تفکر کردن را یاد داد و دانستم که نباید به بعضی از مسائل فکر کنم. در ابتدا درک من از لژیون سردار مثل باقی اعضا نبود و هنوز به نقطه تفکر لازم نرسیده بودم اما زمانیکه افراد از برداشتهای خودشان از لژیون سردار صحبت میکردند، هیچ حس و برداشتی نداشتم و حضور من در لژیون سردار توفیق اجباری بود که نصیبم شده بود؛ ولی روزی که حرکت کردم و مسافرم را نیز عضو لژیون سردار کردم، برکات فراوانی نصیب من شد. مسافرم سالها زندگیاش را در جهل و بیخبری سپری میکرد و به مصرف بیش از حد خود ادامه میداد که در ماه مبارک رمضان درست مانند آقای مهندس وارد کنگره شد و سفرش را آغاز کرد. با ورودش به بهشت کنگره۶۰، عاشقانه و خالصانه شروع به خدمت کرد و با این اتفاق مهم من نیز مانند تمام اعضای عاشق لژیون سردار، این لذت وصفناپذیر را تجربه کردم. خدا را شکر میکنم که من نیز توانستم لذت سفر واقعی با مسافر عزیزتر از جانم را درک کنم. بابت نعمت عزیز کنگره و رسیدن به حال خوش، خدا را شکر میکنم و برای تمام انسانهای سرزمینم در تمام هستی، خمری عالی، عضویت در لژیون سردار و پهلوانی را آرزو میکنم زیرا میدانم که تمام انسانها به دانایی که کنگره آموزش میدهد، نیازمندند و همیشه برای سلامتی و عزت آقای مهندس و خانواده محترمشان دعا میکنم.
رابط خبری لژیون سردار: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر دیبا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ثبت: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
79