جلسه ششم از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی راهنما مسافر مسعود ، نگهبانی مسافر علیکوثر و دبیری مسافر ذبیح با دستور جلسه: وادی اول و تاثیر آن روی من؛ «با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه است روبه زوال میرود» در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۱/۱۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شکر میکنم که این فرصت را پیدا کردم اینجا بنشینم و آموزش بگیرم خیلی خوشحالم و تبریک میگویم به مسافران و همسفران، انشاالله سال خوبی را به پایان برسانید.
امیدوارم امسال پر از اتفاقات خوب و سالی پر از رهایی برای شعبه ما باشد.
دستور جلسه تفکر است؛ حدود ۲۰ سال است که من در کنگره۶۰ هستم و این دستور جلسه با آغاز سال جدید شروع میشود با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه است رو به زوال میرود و این وادی تا ابدیت ماندگار است، امیدوارم بتوانیم از این وادی یاد بگیریم.
موضوع اصلی کنگره۶۰؛ بحث اعتیاد است و اگر بخواهیم در مورد اعتیاد صحبت کنیم میبینیم، بزرگترین مشکل من نسبت به یک مصرف کننده این بود که تفکر نمیکردم اول کار را انجام میدادم بعد فکر میکردم، ولی کنگره که آمدم یاد گرفتم که اول فکر کنم بعد کار را به خوبی انجام بدهم.
این وادی به ما میگوید که اصلاً گاهی اوقات آدم نمیخواهد فکر کند، از نشانههایی که از این اشخاص داریم میگویند مگه میشه من نخوام، من میگویم خودتم نمیدانی که نمیخواهی.
خوب خود ما هم نمیدانستیم، واقعاً بدون تفکر زندگی میکردیم بدون برنامهریزی کار میکردیم این وادی میخواهد به ما بگوید تفکر کنیم خیلی جاها است میگویند پلهای پشت سرت رو خراب نکن ولی کنگره میگوید برو جلو پلهای پشت سرت رو خراب کن چون قرار نیست ما به عقب برگردیم.
این وادی به ما میگوید که یک حرکتی از مبدا به مقصد برای درمان اعتیاد ۱۱ ماه زمان میخواهد این وادی به ما میگوید از یک نقطه شروع کنیم و به یک نقطه به پایان برسانیم.
یک شخصی که مثل من احتیاج دارد، باید مرتب فکر کند باید بداند چه کاری داریم انجام میدهيم، داریم به کجا میرویم و برای چه اینجا نشستیم.
من باید فکر کنم از اینجا چه میخواهم؟ ما بعضی وقتها یادمان میرود برای چه آمدهایم اینجا، یادمان میرود که اعتیاد یک مسئله حل نشدنی بیرون از کنگره۶۰ است.
خیلی بچهها در لژیون صحبت میکنند که بیرون روزی یکی دو سه میلیون یا در هر ماهی ۳۰، ۴۰، ۵۰ یا ۶۰ میلیون مواد میزدند ولی در مسیری که میآید برای درمان میرود سراغ کار دیگهای، میگویی چرا نمیای میگوید من کار دارم، خوب همین درمان اعتیاد هم خودش کار است و اگر ما خودمان فکر نکنیم آن اعتماد به نفس به دست نمیاید.
ما مشورت میکنیم با اعضا ولی تصمیم نهایی را خودمان باید بگیریم.
خیلی جالبه من در کنگره۶۰، فهمیدم که هیچ موقع انسان با مرگ از بین نمیرود و این برای من خیلی خیلی لذت بخش است.
من در کنگره ۶۰ فهمیدم، انسان که این همه زحمت میکشد زحمتش هم از بین نمیرود، موقعی که این مسئله را متوجه شدم مصمم شدم که باید حتماً درمان اعتیاد را انجام بدهم، بیشتر سماجت کردم و در کنگره۶۰ ماندم.

بحث اصلی من مواد مخدر نبود، من دنبال خودم میگشتم تا اینکه با این وادی آشنا شدم و دارم ادامه میدهم و لذت میبرم که در کنگره۶۰ هستم و امیدوارم با مشارکت شما حق مطلب را راجع به دستور جلسه بیشتر ادا کنیم به افتخار خودتون دست بزنید.
تایپ: مسافر عباس لژیون یکم
تهیه و تنظیم: مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
۱۷۱