سلام دوستان فرشته هستم همسفر
وادی اول میگوید: «با تفکر؛ ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال میرود.» هرچیزی در هستی میتواند یک ساختار باشد، بهعنوان مثال ساختمانی که در آن زندگی میکنیم ساختاری است که بر مبنای یک اندیشه ساخته شده است یا کنگره یک ساختار است که برمبنای تفکر آقای مهندس پایهگذاری شده است؛ پس هر ساختاری که میخواهیم بهوجود آوریم نيازمند یک فکر یا اندیشه است. منظور از تفکر چیست؟ تفکر یک حرکت ذهنی و درونی است، در جزوه جهانبینی آمده مثلث دانایی از سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تشکیل شده است، انسان برای اینکه بتواند دانایی خود را افزایش دهد باید قبل از انجام هر کاری تفکر کند؛ زیرا بدون تفکر درست نتیجه خوبی بهدست نخواهد آمد. اگر من تفکر درستی نداشته باشم در زندگی آرامش و آسایش نخواهم داشت. انسان یکی از شگفتانگیزترین مخلوقات خداوند است و توانایی این را دارد که با اختیار، تفکر، تلاش، صبر و توکل به خدا در جهت خواسته خود حرکت کند و آن را به انجام برساند.
من قبل از کنگره فرق بین تفکر و افکار را نمیدانستم فقط این را میدانستم که این دو کلمه همخانواده هستند؛ ولی با آموزشهای کنگره متوجه شدم که چهقدر با هم تفاوت دارند. تفکر؛ یعنی اندیشیدن روی یک موضوع خاص از یک مبدأ مشخص به یک مقصد مشخص؛ اما افکار یعنی هجوم فکرهای متعدد به ذهن انسان که مانع از تفکر شده و انرژی انسان را میگیرد. مسئله دیگری که در این وادی وجود دارد این است که اگر به حل مشکل ایمان نداشته باشیم، هرگز مشکل حل نمیشود. من در گذشته در زمان بروز یک مشکل دست روی دست میگذاشتم و بیشتر انرژی و فکر خود را صرف پیدا کردن علت ایجاد آن مشکل میکردم، هرچند این مسئله مهم است؛ اما مسئله مهمتر حل آن مشکل است. متوجه شدم اگر دانسته یا ندانسته درگیر مشکلات جسمی، بیماری و... شوم فرقی نمیکند؛ چون مهم حل این مشکل و رهایی از آن است. اگر در زندگی آرامش ندارم بهخاطر وجود مشکلات متعدد است، باید ببینم کجا هستم؟ به کجا میخواهم بروم؟ نگویم هرچه خدا میخواهد همان میشود خداوند انسان را خلق کرده که به تکامل برسد، راه و چاه را به او نشان داده است، این خود انسان است که انتخاب میکند در مسیر ضدارزشها حرکت کند یا راه مستقیم را انتخاب کند. من از این وادی یاد گرفتم اوضاع بد زندگی من نتیجه تفکرات اشتباه من بوده است و هیچ کس جز خودم مسبب آن نبوده است، من با پندار، گفتار و کردار درست میتوانم روابط خوبی با دیگران برقرار کنم و در مواجه با مشکلات صبور باشم و در صورت لزوم از افراد باتجربه و آگاه مشورت بگیرم؛ ولی در آخر تصمیمگیرنده خودم هستم و نباید انتظار داشته باشم مشکلاتم دو روزه حل شوند، باید پلهپله و تدریجی مانند روش DST به حل مسائل خود بپردازم و این را یاد گرفتم که اراده به تنهایی قادر به حل مشکلات من نیست؛ بهعبارتی فقط با اراده نمیتوان از یک درخت بالا رفت یا از روی یک طناب در ارتفاع زیاد عبور کرد، البته این کارها شدنی هستند، مشروط به اینکه فوتوفن آن را بیاموزم، هدف و انگیزه لازم را داشته باشم و تمرین لازم را انجام دهم.
سلام دوستان زینب هستم همسفر
این وادی میگوید: بهتر است بدانیم چگونه همه چیز خلق یا پیدا میشود. اولین قدم برای پیدا شدن یا بهوجود آمدن یک فکر یا یک اندیشه است و این اندیشه، آغاز خلق است؛ بنابراین انسان برای بهوجود آوردن هر ساختاری یا انجام هر کاری لازم است تفکر کند. نیروهای القاء، احیاء و تحرک هم به او کمک میکنند. همه چیز اول مثل صفحه سفید نقاشی است؛ سپس ذرهذره تصویر پدیدار میگردد و از معنی آن، هم زشت و هم زیبا، هم خوب و هم بد، پدیدار میشود. ممکن است دانسته یا ندانسته سالها درگیر مشکلات و مسائلی شده باشیم، فرقی نمیکند، مهم این است که درصدد حل آنها برآییم و از شر غول بیشاخ و دم مشکلات که زندگی ما را به طرف نابودی یا ناآرامی سوق داده یا میدهند، رها شویم، کافی است فکر کنیم کجای کار قرار گرفتهایم و به کجا میخواهیم برویم، یعنی مبدأ و مقصد خود را تعیین کنیم، دراینصورت مسیر حرکت نیز مشخص میشود. بر اساس این وادی نمیخواهیم تمامی مشکلات خود را یکمرتبه حل کنیم؛ زیرا بارها این اقدام را انجام داده و با شکست مواجه شدهایم. مشورت کردن با افراد متخصص لازم است؛ اما انجام کار بهعهده خود فرد است. این وادی به من یاد میدهد هر کاری که انجام میدهم درواقع خلق یک ساختار است و هنگام تفکر و انجام عمل سه نیروی القاء، احیاء و تحرک به کمک من میآیند که اگر تفکر من مثبت، باشد القائی که به من میشود مثبت است و اگر تفکر منفی باشد، القاء هم منفی است. اگر من به طرف تاریکی بروم این نیروها من را به اعماق تاریکی هدایت میکنند و اگر در صراط مستقیم حرکت کنم من را به طرف روشناییها یاری میکنند.
انرژی مثبت یا منفی دیگران از طریق القاء به من منتقل میشود، بنابراین باید در انتخاب افرادی که با آنها همنشین میشوم دقت کنم. من یاد گرفتم اگر در مسیر زندگی خود تفکر درستی نکنم، دچار مشکل میشوم. به جای اینکه بگویم چرا این مشکل برای من پیش آمده باید دنبال پیدا کردن راه حل باشم، زمان را هم در نظر بگیرم و درصورت نیاز از افراد باتجربه کمک بگیرم و با آنها مشورت کنم؛ ولی انتظار نداشته باشم دیگران مشکلات مرا حل کنند.
ویراستاری: رابط خبری لژیون سردار همسفر فرشته (ر) رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: دنور راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
113