هر پیدایش، زایش، خلق یا شکوفایی و بهطور کلی هر موجودیتی قبل از پیدایش زاییده یک تفکر است. در جهانی که زندگی میکنیم یا همین لحظه که در حال نوشتن هستیم همه چیز در ابتدا زاییده تفکر است. همه ما از وجود هستی، هستیم؛ صفاتی درون هسته نفس خود داریم یا به نوعی باردار دانش بشری هستیم. این موضوع به این معنا است که هیچ نفسی از لحاظ آگاهی و دانایی صفر مطلق نیست. در مسیر زندگی با توجه به خواست، نیاز و شرایط پیشروی انسان فرآیند تفکر در دنیای درون ما شکل میگیرد که این تفکر معمار ساختارها است. به این معنا که ما در ذهن با تفکر، ساختاری ایجاد میکنیم، تخیل و تدبیر میکنیم، تصویرسازی و ادراک میکنیم و در نهایت این تفکر ذهنی با تجربه کردن تبدیل به ساختار فیزیکی میشود.
حال به عنوان وادی اول میرسیم که از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول این است: «با تفکر ساختارها آغاز میشود»؛ پس تفکر یک فرآیند است که با آموزش و تفکر، ساختارها را در ذهن ما خلق میکند. با تجربه کردن این ساختار ذهنی یا مجازی میتواند تبدیل به ساختار فیزیکی شود. در نتیجه با تفکر ساختارها آغاز میشود یا ساختارهای فیزیکی هم آغاز و ساخته خواهد شد.
مثال این موضوع راه و روش کنگره۶۰ است که همه ما به نوعی در بدو ورود همان صفحه سفید کاغذ هستیم که ذرهذره در بستر آموزش قرار میگیریم و در ادامه توانایی و قابلیت تفکر کردن را پیدا میکنیم و آبستن یک ساختار درست با معنای درمان یا رهایی در ذهنمان شروع به تصویرسازی میکنیم. این فرآیند ادامهدار است و ذرهذره ما وارد دنیای تجربه میشویم و ساختارهای فیزیکی را آغاز میکنیم که به معنای شروع حرکت؛ پیمودن راه درمان و در ادامه رهایی خواهد بود.
بخش دوم وادی میگوید: «بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود». به نظر من منظور از این بخش وادی این است که تفکری که بدون آموزش، معرفت یا آگاهی و در مسیر نادرست خود باشد حتی اگر در زمان، مکان و شرایط مناسبی نباشد محکوم به زوال خواهد بود. بهطور کلی پیشنیاز تفکر، اطلاعات یا دانایی است؛ یعنی بدون مواد اولیه، غذایی پخته نمیشود؛ پس تفکر هم بدون اطلاعات یا آگاهی که همان مواد اولیه است شکل نمیگیرد؛ چون دارای عقل هستیم و قطعاً کولهباری از آگاهی درون ما هست با توجه به ماهیت انسان، ما پیوسته در حال فکر کردن هستیم. منظور از تفکر، تفکر سالم و صحیح است که در نهایت ساختاری ایجاد کند که منجر به خیر شود.
تفکر پیوسته در حال ساختن ساختارهای ذهنی برای ما است و این تفکر در زمان، مکان و شرایط مناسب قطعاً ساختار درستی آغاز خواهد کرد. زوال در اینجا به این معنا است که هر تفکر ناپخته یا نادرست در زمان و شرایط نامناسب محکوم به زوال خواهد بود. مثال اینکه استفاده از موادمخدر و سیگار در ابتدا تفکری برای رسیدن به حالی بالاتر و بهتر از حال قبل ما بود؛ ولی با ادامه راه نتیجه آن اسارت، تاریکی و تباهی شد.
در بخشی از وادی به نقل قول از آقای خدامی در مورد بحث تفکر آمده است: «ما در کنگره۶۰ یاد گرفتیم درست فکر کنیم و به مسائل منفی فکر نکنیم. اگر یک فکر منفی وارد ذهن ما میشود، بلافاصله باید سعی کنیم آنرا حذف کنیم و آن فکر را درذهنمان بزرگتر نکنیم». به قول معروف به آن گیر ندهیم و نگهش نداریم. ما نمیتوانیم کاری کنیم که جلوی ورود این افکار را به ذهنمان بگیریم. فکرهای منفی سراغ همه آدمها میروند و ما نباید از آمدن این افکار ناراحت شویم. در روز بهطور معمول پنج، شش هزار نوع فکر سراغ ما میآید.
بعضی از فکرها هستند میآیند و زود هم رد میشوند؛ اما بعضی از فکرها را نگه میداریم و بزرگشان میکنیم؛ مثلاً فکرهای منفی اینگونه عمل میکنند که یک صحنهای که ما روی آن حساس هستیم و یا نقطه ضعف داریم در یک لحظه میآید و ما بزرگترش میکنیم؛ یعنی رهایش نمیکنیم و تمام وجود ما را اشغال میکند و حال ما خراب میشود. باید سعی کنیم خودمان را مشغول به کار دیگری کنیم و فکرمان را به یک چیز دیگری معطوف کنیم تا از دست آن فکر خلاص شویم. میتوانیم به خداوند پناه ببریم.
در جایی دیگر در مورد وادی اول و تفکر به نقل از استاد امین آمده است: «تفکر کمیتی است جهت دار، چه مثبت و چه منفی». درست فکر کردن مهمترین نکته است. چرا تفکر خراب میشود؟ موانع به این صورت است بخشی از انحراف از ناخالصی ما از احساس منیت، ترس و ناامیدی است. قسمت دیگر این است که ما مطلبی را نمیدانیم و نفس میآید از حقهها استفاده میکند و ما را فریب میدهد؛ چون قدرت تشخیص نداریم فریب میخوریم، بهطور خلاصه میشود ناآگاهیها و ناخالصیها.
یک زمان نسبت به مطلب، دانایی نداریم میشود ناآگاهی؛ ولی یک زمان احساس ما احساس تصفیهنشدهای است. وجودمان پر از کینه، خشم، ناامیدی و یا ترس است اینها احساسات منفی است و در خطوط تفکر ما نقش میبندند. تفکر به صورت مثبت و منفی است؛ منشأ تفکر مثبت از کجاست؟ همه چیز طبق خواست انسان و فرمان اتفاق میافتد که تفکر هم از این قانون جدا نیست. وقتی تفکر میکنیم که خواسته داشته باشیم مثل زمانی که میخواهیم از اعتیاد رها شویم، تفکر میکنیم که چه کار بکنیم، چه راهی را برویم؟ پشت تفکر ما خواسته است که عامل تفکر میشود. زمانی چند خواسته متفاوت داریم اگر همه را در یک زمان داشته باشیم و نتوانیم به آنها اولویت بدهیم آنموقع افکار بهوجود میآید که هیچ کدام تکلیفشان مشخص نیست؛ ولی زمانیکه یک خواسته میآید بالا و از همه مجزا میشود، پرنور میشود و تمام نیرو روی آن متمرکز میشود اینگونه تفکر بهوجود میآید.
در مورد پروسه درمان سیگار روشهای کاملاً عقلانی، مدرن و درستی در جامعه رواج دارند و بدون تعصب خیلی از این روشها هم نتیجه داده است. طبق پیام استاد سردار: «درستترین راه همیشه کوتاهترین راه نیست». راهی باید باشد که بدون سختی و مشقت در زمان و شرایط مناسب فرد را به مقصد برساند و در مقصد ماندگار نگاه دارد. با کمی تفکر نتیجه میگیریم که راه و روش درمان کنگره۶۰ در مسئله درمان سیگار گواه این موضوع است که مصرفکننده اگر در مسیر درست باشد، با داروی درمان خود یعنی آدامس نیکوتین که هم مصرف آن راحت و هم قابل دسترس است، میتواند پروسه درمان را طی کند. آدامس نیکوتین خوراکی ارزان و با جذب بالا است و اگر شخص دارو را در دوز و اندازه مناسب و در مدت زمان تعیینشده از سوی راهنما طبق پروتکل استفاده کند به راحتترین شکل ممکن به رهایی و درمان میرسد. مهمتر از درمان نیکوتین، پایدار ماندن در این قله است؛ رسیدن به قله بسیار مهم اما ماندن در آنجا مهمتر است.
این ماندگاری و حال خوش زاییده تفکر بنیانی حکیم است که در مسیر تفکری سالم، روش و تجربهای درست، در زمان درست انجام شد و ما مرغان پر و بال شکسته را دنبالهرو این راه حقیقت کرد که ارمغان آن حال خوش، عشق و محبت است. امیدوارم روزی همه افراد با تفکر عاقلانه راه خود را برای رهایی از هر بندی خصوصاً اعتیاد به موادمخدر و سیگار پیدا کنند و به بهترین وجه ممکن مانند مسافران سیگار در کنگره۶۰ به رهایی و به سلامتی دست پیدا کنند.
منبع: (سایت کنگره۶۰، سخنان استاد امین و آقای خدامی)
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر اعظم (نمایندگی ارتش)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی سهروری)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
264