دوازدهمینجلسهازدوره نوزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران وهمسفران با استادی راهنمای محترم آقای ابوالفضل و نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه(وادی اول و تاثیر آن روی من)روز پنجشنبه۱۴فروردین ماه ۱۴۰۴راس ساعت ۱۷برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلامدوستان ابوالفضل هستم یک مسافر از دبیر و نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم و خدمت کنم. خدا را شکر میکنم که امروز هم در کنگره حضور دارم و در جمع دوستان هستم ابتدا سال نو را به همه تبریک عرض میکنم و امیدوارم که سال خوبی همراه با تلاش، کوشش و آرامش داشته باشید. دستور جلسه در مورد «وادی اول و تاثیر آن روی من». وادی اول شاه کلید همه وادیها است یعنی اگر ما وادی اول را یاد بگیریم و کاربردی کنیم کلیه مسائل و مشکلات ما در زندگی حل خواهد شد و میتوانیم به آن صلح و آرامش و آسایش برسیم وادی اول به ما میگوید:( با تفکر ساختارها آغاز میگردد بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می رود). تفکر یک حرکت ذهنی است، حرکتی از یک نقطه به نقطهای دیگر، حرکتی از یک معلوم به یک مجهول و بالعکس آن از مجهول به معلوم است. هر کاری که بخواهیم انجام دهیم یک ساختار محسوب میشود مثل یک ناهار خوردن که یک ساختار است یا کسی که میخواهد در دانشگاه قبول شود یک ساختار است حتی یک مسواک زدن کوچک یک نوع ساختار است. هر ساختاری با تفکر به وجود میآید حالا این ساختار میتواند جزئی باشد یا کلی.آقای مهندس در سیدی اشاره میکند به صفحه سفید نقاشی، هر ساختاری که بخواهد به وجود بیاید ابتدا مانند یک صفحه سفید نقاشی است و ما خودمان هستیم که تصویر را در این زمینه به وجود میآوریم. اگر ما سفر خود را در نظر بگیریم بتوانیم یک صفحه سفید نقاشی را فرض کنیم، اگر ذهنیت ما مثبت باشد من مسافر بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه که سفر میکنم به خواسته درمان میرسم و گل رهایی را از دستان آقای مهندس میگیرم یک زمینه خوبی را در آن صفحه نقاشی داشته باشم اگر ولی اگر ذهنیت منفی باشد من به درمان نمیرسم چون افکار منفی است و هرچه تلاش کنم به آن نتیجه نمیرسم. چرا! چون افرادی که افکار منفی دارند نمیتوانند سفر کنند چون همیشه در حال ایراد گرفتن و نق زدن هستند و درباره افراد و یا راهنما معرکهگیری میکنند و میگویند این برنامه جوابگوی ما نیست،چرا؟ چون این افراد روی برنامه و اصول نیستند و نمیتوانند به درمان برسند. من ابوالفضل دانسته و ندانسته بدون تفکر کارهایی انجام دادم حال برای درمان میخواهم وارد کنگره شوم ابتدا باید تفکر کنم کجای کار هستم و به کجا میخواهم بروم زمانی که ما در اعتیاد بودیم خیلی چیزها را از دست دادهایم و خیلی گرفتاریها را برای خودمان به وجود آوردیم حال برای درمان وارد کنگره شدیم باید فکرمان را درمان کنیم افکارمان را باید مثبت کنیم و خواسته قوی داشته باشیم چون قبلاً میگفتند که هر کس که اراده قوی داشته باشد میتواند اعتیاد را کنار بگذارد ولی آقای مهندس این حرف را قبول ندارند و میگویند: ما باید همزمان چند کار را با هم انجام بدهیم تا بتوانیم به درمان برسیم. یکی از اصول درمان این است که ما وارد کنگره میشویم باید تسلیم کنگره ۶۰ شوم و گوش به فرمان راهنما باشیم و به دیده منت قبول کنیم و دارو را سر وقت و به اندازه مصرف کنیم در جلسات حضور داشته باشیم و سیدیها را به موقع و کامل بنویسیم تا بتوانیم بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه به درمان واقعی رسیده و به آغوش خانواده بازگردیم.
.jpg)
نگارش متن:مسافر علی(لژیون هفتم)
عکاس:مسافر جواد(لژیون دهم)
تنظیم وارسال:مسافر داود
مرزبان کشیک:مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
253