English Version
This Site Is Available In English

روح مختص انسان است

روح مختص انسان است

واژه‌های نفس، روح و جسم مفهوم خاص خود را دارند. نفس چیزی است که در ظاهر و باطن تعیین موجودیت می‌کند؛ وقتی می‌گوییم چیزی را نمی‌دانیم که از چه جنسی است، از ماده نیست. نفس یک درخت، درخت را، نفس یک پرنده، پرنده را، نفس یک مورچه، مورچه را و نفس یک انسان، انسان را به‌ وجود می‌آورد و در ظاهر آن چیزی است که رؤیت می‌شود و در باطن روئیت نمی‌شود و پس از مرگ به حیات خود ادامه می‌دهد. گاهی اوقات نفس و روح را با هم اشتباه گرفته‌اند و بیشتر علما درباره این مسئله صحبت می‌کنند که ازرائیل می‌آید و انسان را قبض روح می‌کند؛ در صورتی که ما در قرآن شریف چنین چیزی نداریم.

در کلام الله شریف می‌فرماید: وقتی موعود مرگ برسد، فرشتگان می‌آیند و نفس شما را تحویل می‌گیرند، پس آن چیزی که تحویل گرفته می‌شود توسط فرشتگان مرگ به بعد دیگر منتقل می‌گردد. پس ما جایی نداریم که بیایند و روح انسان را تحویل بگیرید و روح انسان‌ها از ديدگاه ما کتب خاص خود را دارند. در کتاب شریف از ۱۹ تا روح و روحنا صحبت می‌کند و هیچ‌گاه با ارواح در این کتاب برخورد نمی‌کنیم که می‌گوییم؛ ارواح خبیثه، ارواح طیبه، ارواح شیطانی و ما در قرآن چیزی که جمع بسته شده‌ را پیدا نکرده‌ایم.

روح یک ویژگی خاص می‌باشد که مخصوص انسان است و وجه تمایز انسان و حیوان در ساختار یک قسمت این و یک قسمت پیشانی انسان مغز انسان که فونتانل می‌گویند و این‌جا یک‌سری حافظه و ... است که مربوط به انسان می‌باشد؛ ولی مال حیوان نیست. در قسمت ساختار مغزی ممکن است قسمت‌های متعددی باشد، یک‌سری ابزار و ادوات که شامل حافظه و راجع به قسمت مغز، مترجم و تشکیلات دیگر ذخیره می‌شود؛ پس به اعتقاد ما این ویژگی مخصوص انسان و تعیین کننده است و توسط رب به انسان داده می‌شود. «قل‌ الروح‌ من‌ امر‌ ربی» یعنی روح به امر رب است که در انسان دمیده می‌شود. رب به مفهوم مربی، استاد، معلم می‌باشد که الله، رب‌العالمین است و در مراتب دیگر نیز رب داریم.

«ان‌ الانسان‌ لربه لکنود» یعنی انسان موجودی است که نسبت به رب خود ناسپاس بوده و رب خود را پنهان می‌کند و این یک اطلاق می‌باشد که روح به امر رب است و دیگر این‌که انسان‌ به مربی خود هم ناسپاس است و این موضوع در بین انسان‌ها بسیار شایع می‌باشد. این موضوع در مورد انسان‌های اطراف ما صدق می‌کند.

«ان‌ الانسان‌ لفی‌ خسر» یعنی انسان موجودی که در خسران بوده و ناسپاس است. چه‌قدر از شاگردها همیشه احترام استاد خود را دارند؟ استاد به شاگرد یک فن یا هنری را آموزش داده است؛ اما بعد از چندی شاگرد همه را از یاد برده که کجا بوده و حالا به کجا رسیده است‌ یا فرزندی که نسبت به پدر و مادر خود طلب‌کار و ناسپاس بوده و خیرخواهی آن‌ها را به خود کفور و پنهان می‌کند. پس این در خاصیت انسان است و می‌فرماید؛ روح به امر رب است.

دانش، آگاهی و علم خداوند در تمام موجودات هستی وجود دارد و رحمان، رحیم، کریم و همه این صفات ذره‌ای در ما وجود دارد. در یک استاد فیزیک ذره‌ای فیزیک و در یک استاد هنر ذره‌ای از هنر و در یک طبیب ذره‌ای از طب و در هر کدام ذره‌ای از صفات خداوند نهادینه شده است.

شاگرد سوال می‌کند روح در کتاب خدا جمع بسته نشده است، لطفا توضیح دهید؛ استاد می‌فرماید: روح مانند دریا یا بحری است بیکران؛ البته شاید بگویید آب می‌شود و آب‌ها به‌طور پراکنده هستند و هر یک جدا و بعضی پیوسته؛ اما روح از یک مخزن و واحد است که هر انسانی یک قطره از آن را در حیات خویش و پی آن به همراه دارد. روح عامل حرکت در جهان فیزیکی نیست و طبق تعاریف نفس عامل حرکت است و وقتی تحویل گرفته می‌شود، جسم کنار رفته و یک قطره از آن را در حیات خویش و پس از آن همراه دارد؛ به همین جهت نمی‌توان آن را جمع بست.

شاگرد سوال می‌کند آیا حیوان دارای روح است؟ سردار می‌فرماید: روح الهی است و در مقامی که به درجه انسانی می‌رسد به این مقام نائل می‌شود؛ یعنی در آن که سیر چرخه‌ها، نفس مراحل تکامل خود را طی می‌کند، وقتی وارد وادی انسانی شد دارای اختیار می‌گردد و سرنوشت خود را تعیین می‌کند. فجور و تقوا از دو منبع الهی و شیطانی الهام گرفته می‌شوند، پس می‌تواند راه درستی و راه زشتی را انتخاب کند. البته جانوران و گیاهان هم جاندار هستند؛ اما فرق بسیار بین انسان و حیوان وجود دارد و در کلام خدا به آن اشاره شده است؛ جنس این دو فرق دارد، زیرا از مقطع انسانی بسیاری از مطالب به معنا و مفهوم می‌رسد و تکالیف آن‌ها واجب می‌گردد و دوره تکامل از انسان آغاز می‌شود؛ اما درجات پایین هیچ مأخذه‌ای نمی‌شوند.

در تعاریف مکتوب شده گاهی روح را نفس و گاهی نفس را جان یا جسم گفته‌اند که باعث چندگانگی شده است؛ لطفاً توضیح دهید. در کتاب می‌فرماید: نفس خود را با دست خود به هلاکت نرسانید و خودکشی نکنید. نفس مراحل مختلف دارد؛ اماره، لواّمه و مطمئنه که در این مراحل باید تربیت شود تا به مراحل بالاتر برسد. جسم، جسم و نفس، نفس و جان، جان است. روح هم به تنهایی یک معنای منحصر به خود را دارد؛ زیرا خداوند روح را در انسان دمیده و فقط درجه انسانی شامل آن می‌شود.

منبع: سی‌دی روح
تهیه و تنظیم: همسفر آرامش رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رضا مشهد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .