English Version
This Site Is Available In English

صداقت تدبیر راستگویی

صداقت تدبیر راستگویی

آقای مهندس در سی‌دی جاسوس می‌فرمایند: «ما؛ باید فرق بین صداقت، تدبیر و راستگویی را بدانیم»؛ چون فرق بین آن‌ها را نمی‌دانیم، برای ما ایجاد مشکل می‌کند ما در خیلی از مسائل می‌خواهیم حرف راست را بگوییم؛ باید دقت کنیم که حرف راست ما کجا تدبیر به عمل می‌آید و کجا راستگویی است و این نکته خیلی مهم است؛ باید به آن خیلی‌خیلی توجه کرد، نمی‌گوییم که دروغگو باشیم؛ بلکه در بعضی اوقات می‌توانیم که پاسخ ندهیم، بعضی اوقات حرف راستی را که می‌خواهیم بزنیم ممکن است فتنه‌ای ایجاد کند و بلوایی برپا شود؛ ولی ممکن است آن حرف با تمام صحیح بودنش برای ما مشکل به وجود آورد، به‌طور کلی موضوع از حساسیت خیلی بالایی برخوردار است ما نباید راز خود را همین‌طور با هر کسی در میان بگذاریم، اگر کسی جاسوس باشد ما باورمان نمی‌شود که جاسوس است.

شما در مقام‌های سیاسی هم دیده‌اید که در یک کشور بعد از گذشت سال‌ها متوجه می‌شوند که شخص جاسوس این کشور بوده است و کار او جاسوسی بوده است. جاسوس کارش این است که اطمینان ۱۰۰ شما را جلب کند و شما نیز ۱۰۰ درصد اطمینان دارید که این شخص طرفدار شما است؛ ولی در حقیقت این شخص جاسوس است و می‌خواهد سر از کارهای شما دربیاورد؛ پس هر چیزی را نباید به هر کسی بگوییم؛ چون ممکن است یک روزی حرف‌هایی که گفتیم را بر علیه خودمان بزند این طور هم نباشد که در هر جا، هر مسئله‌ای را به دروغ مطرح کنیم و بگوییم تدبیر به عمل آورده‌ایم. شما فقط؛ باید در مسائل خاصی که هستید این را در نظر داشته باشید چه حرفی می‌گویید و چه عملی انجام می‌دهید. این عمل در کار تجارت، جنگ و مسائل سیاسی و معامله کردن و غیره مطرح است.

ما انسان‌ها کاری را که انجام می‌دهیم؛ باید به پایان آن توجه کنیم و آن لحظه را فقط در نظر نگیریم، کجا و هر قسمتی می‌خواهیم به کسی وکالت بدهیم یا می‌خواهیم با کسی شراکتی انجام دهیم؛ باید همه مسائل را دقیق برنامه‌ریزی کنیم و در این مسائل؛ باید مانند بیگانگان باشیم؛ یعنی نباید مطرح کنیم که ما با یکدیگر دوست یا آشنا هستیم؛ چون مسئله دوستی با مسئله شراکت خیلی فرق می‌کند، شما تدبیر را؛ باید انجام دهید انسان ممکن است در خیلی از مسائل در شرایط بحرانی قرار بگیرد و آن زمان اولین کاری که؛ باید انجام دهد بایستی ترس را از خود دور کند؛ چون ترس تفکر را می‌گیرد.

خداوند هم در درون ما انسان‌ها یک انرژی و نیروی بسیار بالایی اهدا کرده است که همه ما از آن غافل هستیم حال ممکن است به طور خاص باشد؛ ولی به‌طور عام هم می‌توانیم قبول کنیم مشروط به این‌که از آن نیرو و انرژی استفاده کنید، گاهی اوقات تمام وحشت همه وجود ما را می‌گیرد و نمی‌توانیم از آن نیرو استفاده کنیم، انسان اگر با آرامش خود را به طرف روشنایی برساند و این حرکت برای ما بسیار مهم است در سطح جامعه ما خیلی از انسان‌ها در بیداری خود از لحاظ تفکر و اندیشه خواب هستند و من همیشه می‌گویم که اگر حتی فرض کنیم خداوند وجود دارد این موضوع باعث آرامش ما می‌شود.

اشخاصی هستند که بعضی اوقات می‌گویند ما خدا را قبول نداریم؛ ولی ما باید اول بدانیم که خدا چه است و هیچ‌کس نمی‌داند خداوند چه چیزی است، چه‌طور به‌وجود آمده از دیدگاه ما این‌طور است که می‌گوییم یک نیرویی بر تمام هستی حاکم است و بر همه چیز حساب و کتاب دارد آن نیرو را نیروی الهی نام می‌بریم؛ اما اگر بخواهیم بگوییم که دقیقاً خداوند چه چیزی است ما در ذات او اصلا نمی‌توانیم هیچ فکری انجام دهیم ما فقط می‌گوییم یک نیرویی بر تمام کائنات حاکم است و اگر به آن معتقد باشیم، دلمان آرام می‌گیرد. شما مشاهده می‌کنید که حتی کسانی هستند که به یک درخت، کهنه می‌بندند و به آن اعتقاد دارند، این عمل آن‌ها هیچ کاری انجام ندهد؛ ولی دل آن‌ها را روشن و آرام می‌کند.

شخصی که به سقاخانه می‌رود و با روشن کردن چند شمع می‌نشیند و گریه می‌کند با این عمل دل آن فرد آرام می‌شود؛ پس بنده ۱۰۰ درصد معتقدم که نیرویی وجود دارد که می‌تواند به همه انسان‌ها کمک کند و نباید این نیرو را از انسان‌ها گرفت، اگر بگیریم بسیار سخت به نظر می‌رسد. اگر بخواهد به سمت حق برود و سخن حق بگوید کار بسیار دشواری‌ است. می‌بینیم که یک فرد صبح تا شب با جابه‌جا کردن بتن و انجام کارهای سخت در نهایت ۸۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد؛ ولی فردی با ایستادن در چهارراه با فروختن مواد مخدر تا شب ۵ میلیون تومان کاسبی می‌کند، آیا کدام یک از این‌ها برنده‌اند؟ همه خیال می‌کنند در ظاهر آن شخص که مواد می‌فروشد برنده است؛ ولی نمی‌دانند که این عمل بعدها، زندان، درگیری، آگاهی و بازداشتگاه و هزاران مشکل به همراه دارد.

وقتی مسئله حق جاری‌ است انسان؛ باید دوست و رفیق را کنار بگذارد. اگر بنده در کنگره۶۰ دوست و رفیق بازی راه می‌انداختم این نظم و انضباطی که امروز کنگره دارد را نمی‌توانستم به عمل بیاورم کسی که کنار گناهکار واقعی باشد، دل‌سوزاندن برایش خطا است؛ باید حق را از آن شخص بگیریم.

شما یک زمانی می‌گویید که من از حق خود گذشت کردم؛ ولی آن گذشت شما از روی ترس است و یک زمانی می‌گویید که بخشیدم؛ ولی نمی‌توانید حق را بگیرید این حرف را می‌گویید؛ پس اگر حقی متصور است برای گرفتن آن؛ باید تلاش کرد، در نتیجه آن حق را؛ باید گرفت. انسان‌ها نباید کم‌فروشی کنند. کم‌فروشی فقط دکان‌داری نیست که با ترازو کم‌فروشی کنند، یک معلم، یک کارمند، یک مهندس، یک پزشک هم می‌تواند کم‌فروشی کند. یک زمان ممکن است یک راهنما و یک مرزبان یا حتی ممکن است یک ایجنت کم‌فروشی کند و هیچ فرقی در جایگاه ندارد. انسان بایستی دروغ نگوید، غیبت نکند، تجسس نکند، گمان بد نبرد، شهادت دروغ ندهد، فساد نکند و به زیردستان خود کمک کند؛ پس فرمان الهی فقط این نیست که نماز بخوانیم و روزه بگیریم نماز خیلی هم خوب است؛ باید بخوانیم، روزه نیز؛ باید بگیریم؛ ولی هزاران فرمان دیگر است که در کنار آن‌ها؛ باید انجام دهیم.

کارهای خداوند راستگویی و صداقت را تشخیص دهیم و بدانیم که چگونه عمل کنیم، گاهی اوقات می‌توانیم سکوت کنیم و پاسخ ندهیم، گاهی اوقات حرف راستی را که می‌گوییم ممکن است فتنه برانگیز باشد و مشکلات زیادی را برای خود و دیگران به‌وجود آوریم و به آن‌ها درست عمل کنیم وعده خداوند هرگز دروغ نیست و اگر به فرمان الهی عمل کنیم رستگار خواهیم شد.

در آخر تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این راه مقدس را برای ما باز کردند و هم‌چنین تشکر می‌کنم از راهنمای خوبم همسفر طاهره که استاد عشق و مهربانی هستند..

رابط‌خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر طاهره  (لژیون هفتم)
عکاس‌‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .