از استاد سردار عزیز ممنونم که راه را به من نشان دادند و متوجه شدم، در عین تنگدستی هم میتوان بخشید، عاشق شد، از خود گذشت و به حال خوش رسید.
اگر بخواهید، میتوانید، با تمام مشکلات یک جنگجوی لایق باشید؛ هر روزی که تمام میشود، شما هم مانند کودکی که رشد می کند، هستید؛ وقتی با قلب آهنین به پرواز در آیید، در خود روحی را یافتهاید؛ تاریکیها را مغلوب کنید، تا روشناییها جایگزین آن شود.
اینها بخش کوچکی از سخنان گهربار استاد سردار است، استادی که یار و یاور آقای مهندس بودند؛ آیا میشود، اینچنین سخنانی را شنید و متحول نشد؟ آیا میتوان فهمید و عاشق نشد؟ خوش بهحال آقای مهندس که استادی چون سردار داشتند و چهبسا، خوش بهحال ما که می توانیم، از تمام اینها استفاده کنیم و سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
ورود من به لژیون سردار یک معجزه بود، چون در عین ناباوری این اتفاق افتاد، خواسته قلبیام بود ولی بهخاطر شرایط مالی نمی توانستم، شرکت کنم؛ زمانیکه از خود استاد سردار کمک خواستم، مبلغی جور شد و تصمیم گرفتم که در این لژیون پر از عشق شرکت کنم؛ جلسه اول که حضور داشتم، انگار پا به بهشتی گذاشتهام که غیر قابل توصیف است؛ بهشتی که مثل آنرا در هیچ کجا نمیتوانیم، پیدا کنیم.
همیشه زمانیکه دعای آخر جلسه را میخوانیم، حضور استاد سردار را حس میکنم و احساس میکنم دعاگوی ما هستند؛ وقتیکه از راهنمای خود اجازه گرفتم، برای حضور در لژیون سردار، انگار دنیای من بهشت شد و زمان کارت کشیدن حس میکردم، استاد روبهروی من است و به من لبخند می زند.
من به نیت ورود دوباره مسافرم عضو لژیون سردار شدم، ولی بعد از آن معجزهایی اتفاق افتاد که آرامش بعد از ده سال به وجود من برگشت، با تمام مشکلاتی که دارم، خدا را هزاران بار شکر میکنم که در این مکان مقدس آموزش میگیرم و هر سیدی را که گوش میکنم، انگار پا به دنیای تازهای گذاشتهام و خوش بهحال من که استادی چون تو را دارم.
نویسنده: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفرشفیعه (لژیون چهارم) نکهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
113