در باب دستور جلسه « وادی چهاردهم » مصاحبهای با همسفر زینب ترتیب دادیم، از ایشان ممنونیم که وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادند و ما را در این گفتوگو همراهی کردند.
همسفر زینب و مسافرشان عباس با آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک و متادون وارد کنگره شدند و به مدت 10 ماه و 1 روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر مرتضی و همسفر آرزو سفر کردند. رشته ورزشی همسفر بدمینتون و رشته ورزشی مسافر والیبال است و هماکنون 2 سال و 7 ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند.
ما در کنگره باید ۱۴ وادی یا مرحله را فرا بگیریم که آخرین آن عشق و محبت است، شما بفرمایید: عشق و محبت چه ارتباطی با دیگر وادیها دارد؟
ما از وادی تفکر شروع میکنیم و مرحله به مرحله یاد میگیریم که چگونه برای رشد و تکامل، ساختارهای مثبت ایجاد کنیم و طبق چند سیدی اخیر آقای مهندس که در رابطه با مسیر معرفت، عشق و محبت صحبت کردهاند، این مسئله کاملاً برای ما روشن شده که برای رشد، تکامل، تداوم و در نهایت رسیدن به مقصد علاوه بر تمام اصول و قوانین بایستی عشق و محبت را یاد بگیریم؛ چراکه چاشنی اصلی حرکت، تشکیل ساختار و عملی کردن آن، عشق است.
در پیام میخوانیم "آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است"
این پیام چه تفکری را در شما ایجاد میکند؟
تمام هستی از جمله جامدات، گیاهان، حیوانات، پرندگان و ... هر کدام از سر عشق در حال ایفای نقش در جایگاه خود هستند؛ اگر بخواهیم با هستی که هدف آن خدمت به تمام موجودات و انسانها است همسو شویم، باید عشق را در خود جاری کنیم این را باور داریم که همه از سر عشق در حال خدمت هستند و آنان که عشق را تجربه نکنند مانند ظرفهای توخالیاند؛ شاید بهظاهر زیبا، اما از درون تهی میباشند.
شما بفرمایید: زمانی که انسان معنی عشق و محبت را به شکل اصولی آموزش ببیند و به دانایی مؤثر برسد، چه تغییراتی در رفتار و نگاهش به هستی و پیرامون خود ایجاد میشود؟
اگر بخواهم خلاصه بگویم، چنین فردی مفهوم واقعی انسانیت و شخصیت را درک کرده است و کسانی که انسانیت را میفهمند، آن را میچشند و زندگی میکنند، نه تنها به خود؛ بلکه به دیگران و تمام موجودات هستی نیز اهمیت و ارزش میدهند؛ دقیقاً همان کاری که آقای مهندس انجام دادهاند و در حال ادامه آن و آموزش به ما هستند که همه موجودات هستی و انسانها ارزشمندند.
برداشت شما از این جمله چیست؟ "محبت به لمس نیست، به سخن نیست، محبت دو سر یک کمان بیانتهاست"
محبت از ازل بوده و تا ابد ادامه دارد، شروع و پایان مشخصی برای آن نیست؛ چراکه همه ما در امواج عشق شناور هستیم. خداوند برای خلق زمین و آسمانها امواج عشق را در ذرات دمید و همین امواج عشق بودند که باعث تشکیل اجسام و جهان هستی شدند، پس اگر بخواهیم معنی آن را ابتدا خود بفهمیم و سپس به دیگران انتقال دهیم، باید آن را در پندار، گفتار و کردار خود پرورش دهیم و عملی کنیم؛ شاید بتوانیم ذرهای از این آب گوارا را بچشیم، عشق چیزی جز خدمت به خلق نیست.
به عنوان سؤال آخر بفرمایید: ما با عشق خاص میتوانیم به حال خوش برسیم یا عشق عام؟ کدام یک مؤثرتر و کاربردیتر است؟
هر کجا که عشق حقیقی جاری باشد، به طبع حال خوش نیز وجود دارد. در وادی چهاردهم ما به دنبال همین موضوع هستیم که چگونه عشق را درک کنیم و بتوانیم آن را در زندگی خود جاری نماییم. در عشق عام چون بیقید و شرط و بدون وابستگی تمام هستی را دوست داریم، میتوانیم یاد بگیریم که چگونه عشق خاص را به درستی تجربه کنیم.
کلام آخر:
اگر عالم همه پر خار باشد
دل عاشق همه گلزار باشد
و گر بیکار گردد چرخ گردون
جهان عاشقان بر کار باشد
تهیه مصاحبه: تیم مصاحبه کننده (همسفران فریبا، فرح، ریحانه، سایه)
تنظیم و ارسال: همسفر نفس رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
194