English Version
This Site Is Available In English

عشق و محبت پیوندی عمیق در هستی است

عشق و محبت پیوندی عمیق در هستی است

جلسه ششم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی محمدی پور با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر افتخار و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه«وادی‌چهاردهم (آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست؛ ظروف تهی است) و تأثیر آن روی من»روز دوشنبه ۲۷اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که به من اجازه خدمت در لژیون سردار را داد تا امروز در جمع شما عزیزان قرار بگیرم خدمت کنم و آموزش بگیرم. از نگهبان لژیون سردار خانم افتخار و ایجنت شعبه خانم عطیه و مرزبانان که به من اجازه خدمت دادند  تشکر می‌کنم.
دستور جلسه امروز با عنوان وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من است.
وادی عشق توضیح می‌دهد که آنچه باور است، حقیقت محبت است و آنچه نیست، ظرف‌های تهی و خالی از معنا می‌باشد. تنها پیوند محبت است  که ما را نزد یکدیگر نگاه خواهد داشت، افرادی که فاقد محبت هستند، مانند ظرف‌های توخالی هستند؛ خانواده‌هایی که در کنار ما بوده‌اند و نسبت خونی دارند، اما در زمان‌های دشوار و مشکلات، مانند ظروف تهی عمل کرده و نتوانسته‌اند به ما کمک کنند و در مقابل، کسانی که محبت دارند، مانند ظرف‌های پر و لبریز از احساسات مثبت هستند؛ ظرف‌هایی که همیشه پرند و از محبت خود به دیگران نیز می‌بخشند.

در وادی عشق، از امواج و اضداد صحبت می‌شود. واژه اضداد به معنای ضد است؛ یعنی هر چیزی در جهان هستی با ضد خود وجود دارد. اگر خوبی وجود دارد، بدی نیز باید وجود داشته باشد. اگر زشتی هست، زیبایی هم باید وجود داشته باشد. اما چرا در وادی چهاردهم از اضداد صحبت می‌شود؟ تنها به این دلیل که متوجه شویم آنچه بد است، باید مورد محبت قرار گیرد، زیرا خلق شده و بخشی از هستی است. اگر خالق خود را دوست داریم، باید مخلوقش را نیز دوست داشته باشیم؛ حالا این مخلوق می‌خواهد خار باشد یا گل، فرقی نمی‌کند. خورشید وقتی نورش را می‌تاباند، به همه به طور یکسان نور می‌دهد. بنابراین، اگر بتوانیم در میان اضداد، خوب و بد، زشت و زیبا را به جایگاهی برسانیم که بتوانیم به همه محبت کنیم، به درک عمیق‌تری از عشق خواهیم رسید.

زمانی که در لژیون سردار هستی و کارت می‌کشی، نباید انتظار داشته باشی که مثلاً اگر ۶ میلیون کارت می‌کشی، ۱۲ میلیون برگردد یا مسیر زندگی‌ات به راحتی باز شود. اگر این کار را با حس خوب، بدون کینه، نفرت و منیت انجام دهی، آنچه باید برمی‌گردد. حس در لژیون سردار بسیار مهم است؛ باید با این حس ببخشی که گره‌ای از زندگی کسی باز شود، نه با توقع برگشت.

در آیه ۳۰ و ۳۱ سوره بقره، زمانی که فرشتگان به خداوند می‌گویند چرا انسان را خلق کردی، خداوند پاسخ می‌دهد: من چیزی از بشریت می‌دانم که شما نمی‌دانید و سپس اسما را به انسان‌ها یاد می‌دهد. این موضوع را می‌توان به داستان ادموند و هلیا ربط داد؛ زمانی که خداوند انسان را از بهشت بیرون می‌کند و انسان در جهان خاکی شروع به گریه می‌کند. فرشته‌ها از خداوند می‌پرسند: اگر انسان را دوست داشتی، چرا او را تبعید کردی؟ خداوند پاسخ می‌دهد: هر اشتباهی بهایی دارد و انسان باید برود و یاد بگیرد. این موضوع دقیقاً مانند مسافران ماست؛ یک تازه‌وارد با حال خراب می‌آید. این دید من است که قرار است به او با چه نگاهی نگاه کنم. رهجو باید یاد بگیرد؛ نباید از او توقعی داشته باشم. اگر رهجو حرفی بزند یا در پارک سخنی بشنوم، قرار نیست همه خوب باشند؛ مهم این است که رهجو از من یاد بگیرد.

برای رسیدن به بالاترین عشق، که عشق خالق و مخلوق است، باید مخلوق را نیز دوست داشته باشیم؛ چه سایه باشد، چه جاذبه، چه حس. اگر منیت وارد شود، راه بسته می‌شود. اما اگر سایه و حس باشد، می‌توانم محبت کنم. آقای مهندس می‌گوید: عشق تک‌بعدی است و فقط می‌توانی یک نفر را دوست داشته باشی. اما وقتی که جاذبه‌ها، سایه‌ها و حس‌ها وارد شوند، معنای محبت پیدا می‌شود. یعنی من، فاطمه، باید همه را با یک چشم دوست داشته باشم و محبت را به همه ببخشم.

کسی که با حس خوب کارت می‌کشد، مانند بوی عطر است. وقتی کارت می‌کشی، یک حس خوب به تو می‌دهد که شاید نتوانی آن را بیان کنی. اما وقتی که در جایگاه راهنمایی یا لژیون سردار قرار می‌گیری، این حس را عمیقاً درک خواهی کرد.

تایپیست: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون‌‌اول)
عکاس: همسفر بهار(مرزبان‌خبری)
ویرایش و ارسال: همسفرالین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی محمدی‌پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .