تعدادی از رهجویان لژیون شانزدهم از نمایندگی رودکی پیرامون دستور جلسه مشارکت کردهاند:
سلام مژگان هستم همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. تمام هستی بر پایه عشق و محبت استوار است، دوست داشتن واقعی باید قابل لمس باشد؛ مانند چشمه از درون بجوشد و به بیرون تراوش کند. زندگی بر اساس عشق و محبت است؛ اگر عشق و محبت به پدر و مادر، خواهر و برادر، همسر و فرزند و اطرافیان نباشد، زندگی معنایی ندارد. این عشق و محبت است که پایه زندگی را محکم نگه میدارد. عشق یعنی گذشتن از خویش، از تمام وجود به دیگران محبت کردن است. ما همسفران برای درمان مسافرانمان از خود گذشتهایم تا با نثار عشق و محبت به مسافران مسیر درمان را برای آنها هموار سازیم، ما در این مسیر وادی چهاردهم را به خوبی تجربه میکنیم و این یعنی عشق بلا عوض، هستی تمام عشق و محبت خود را به ما هدیه کرده است یعنی زمین و آسمان، دریا و جنگلها، طبیعت زیبا، باران، خورشید، آب و درختان و... ما انسانها با الهام گرفتن از هستی باید یاد بگیریم که چگونه محبت را نثار دیگران کنیم. قرار گرفتن ما در مسیر کنگره محبتی از طرف خداوند است که شامل حال ما شده و ما با پیمودن درست یعنی قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم، آموزش گرفتن و ارتقای آگاهی و دانایی میتوانیم به تزکیه وپالایش برسیم و قدردان این محبت الهی باشیم. یاد بگیریم که چگونه به دیگران عشق بورزیم و محبت کنیم، زمانی که بتوانیم عشق و محبت کردن را یاد بگیریم و آن را به دیگران هدیه بدهیم آن وقت است که میتوانیم در این جهان با صلح و آرامش در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم .
ای که میپرسی نشان عشق چیست؟ عشق چیزی جز ظهور مهر نیست، عشق یعنی مشکلی آسان کنی، دردی از درماندهای درمان کنی.
سلام دوستان لیدا هستم همسفر یوسف
به راستی آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. در طول تاریخ هیچ متفکری تعریفی از عشق را نتوانسته ارائه دهد و هر شخصی به میزان درک و ادراک خود تعریفی از عشق دارد، هر کسی که به قدرت حقیقی عشق پی ببرد در مقام هستی ناموزونی نمیبیند. عشق و محبت قشنگترین و زیباترین ارتعاشات هستی است که در سنگدلترین و سختترین انسانها نفوذ میکند و آنها را نرم میکند.
این را باید دانست که عشق حد و مرزی ندارد، عشق یعنی گذشتن از خود که ما در کنگره یاد گرفتیم که باید از خیلی چیزها گذشت تا به آرامش درونی خود رسید. بزرگی میگفت: اگر عشق خالق نداری، عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات خود را حاصل آید مانند راهنمایان یا کسانی که خالصانه به مخلوق خدمت میکنند و با تمام وجود در حال دریافت پلههای رسیدن به عشق خالق و عشق بلاعوض هستند. به این ترتیب است با عشق، انسانیت معنا پیدا میکند در مقابل محبت نباید توقعی داشت. وقتی باورها با محبت واقعی عجین شود آن وقت معنای عشق را خواهیم دانست. بی عشق، نشاط و طرب افزون نشود، بی عشق وجود خوب موزون نشود.
سلام دوستان منیژه هستم همسفر
در وادی چهاردهم در مورد عشق صحبت میشود، من یاد گرفتهام که برای دوست داشتن دیگران باید اول خودم را دوست داشته باشم، محبت را روی خودم کار کنم تا بتوانم دیگران را دوست داشته باشم. کسی کار خوبی انجام میدهد از آنها تشکر میکنم و باعث میشود دوباره تکرار شود و هر کاری انجام میدهيم برای رضای خدا باشد، آن موقع احساس لذت و دوست داشتن میکنیم و محبت به مرور زمان در قلب انسان به وجود میآید که با وجود این محبت کمکم عشق به وجود میآید. عشق به فرزند، همسر و خانواده به وجود میآید؛ چون ما انسانها کامل نیستیم و باید در هر کار از زندگی با تزکیه و پالایش تغییر کنیم و بتوانیم که گره مشکلات خود را پیدا کنیم و خداوند مهر مادری را از بدو تولد فرزند در دل ما قرار داده است. در کنگره آموختهایم که ناامیدی باعث میشود از کارهای خوبی که انجام میدهيم خسته بشویم؛ پس همیشه امیدوار باشیم، گاهی سخت است؛ اما امکانپذیر و بعد از هر سختی آسانی است.
رابط خبری: همسفر پری رهجوی راهنما همسفر عفت《لژیون شانزدهم》
ویرایش و ارسال مطلب: دبیر سایت همسفر اعظم
همسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
۶۱