English Version
This Site Is Available In English

عشق انسان را زنده نگه می‌دارد

عشق انسان را زنده نگه می‌دارد

سلام دوستان سمیه هستم همسفر

آنچه باوراست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است. من در وادی چهاردهم آموختم که همه‌چیز بر پایه عشق و محبت قرار دارد.

از وادی یکم تا وادی چهاردهم که وادی عشق است چراغ راه من بوده و به من کمک می‌کند؛ تا معنای واقعی زندگی کردن را بیاموزم و آموختم بدون دانایی درمان اعتیاد غیرممکن است و رسیدن و فرا گرفتن این قوانین و عمل کردن به آن‌ها چیزی به غیر از تزکیه و رسیدن به دانایی نیست و درک محبت بعد از به دست آمدن دانایی است.

 اگر محبت نداشته باشیم ظرف وجودی ما خالی از هر چیزی است، محبت چیزی است که چشم دل می‌خواهد اگر محبت واقعی باشد بدی وجود ندارد همه‌چیز به معنای واقعی زیباست و انسان نمی‌تواند از چیزی گله و شکایت داشته باشد.

این عشق و محبت است که به انسان‌ها حیات می‌بخشد. زمانی معنای واقعی محبت و عشق را درک کنیم به آرامش می‌رسیم. عشق یعنی گذشتن از خویش و عاشق واقعی کسی است که بتواند از دارایی‌های باارزش خود که دوستشان دارد به دیگران ببخشد و این بخشیدن باید بلاعوض باشد که بدون هیچ انتظار و چشم‌داشتی ببخشید.

من در کنگره۶۰ آموختم هرچه عاقل‌تر، عاشق‌تر، هرچه عاشق‌تر، با ایمان‌تر و هرچه با ایمان‌تر بخشنده‌تر خواهیم بود؛ همیشه فرصت این را داریم که عشق را تجربه کنیم و زمانی این اتفاق خواهد افتاد که ما خالی از کینه و نفرت باشیم.

تاثیر وادی چهاردهم در من این است که قبل از این وادی و کنگره۶۰ اگر محبتی یا کاری در حق کسی انجام می‌دادم؛ دوست داشتم در عوض، آن‌ها نیز برای من کاری انجام بدهند؛ ولی در این وادی آموختم، عشق و محبت واقعی زمانی می‌تواند واقعی باشد که بلاعوض باشد آن زمان انجام کار من لذت‌بخش می‌شود.

من در کنگره۶۰ آموختم با عشق و محبت می‌توانیم افراد مصرف‌کننده را جذب کنیم و آموزش بدهیم و درس عاشقی بیاموزیم؛ چون انسانی که عاشق‌ شود هم خود در آرامش است، هم می‌تواند این محبت، عشق و آرامش را به دیگران انتقال بدهد. این امر زمانی اتفاق می‌افتد که ما به دانایی، تزکیه و پالایش رسیده باشیم.

کنگره۶۰ به من آموخت زمانی که عاشق ‌شوی، همه هستی را دوست خواهی داشت. برای همه خیر و خوبی ‌خواستاری و خوشا به حال کسانی که عشق می‌ورزند و منتظر بازپرداخت آن نیستند. اگر زمانی دچار زخم و کینه شویم به این دلیل است که مفهوم واقعی محبت را دریافت‌ نکرده‌ایم. در آخر باید بگویم عشق پایانی ندارد، خداوند نهایت عشق و محبت است. خدا را بابت حضورم در کنگره۶۰ شکر می‌کنم.

سلام دوستان مریم هستم همسفر

وادی چهاردهم با پیام محبت شروع می‌شود. وادی چهاردهم همان چیزی است که ما را در کنگره۶۰ گرد هم آورده است. این وادی می‌گوید، عشق سه مرحله دارد عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و عشق خالق به مخلوق.

قبل از اینکه وارد کنگره۶۰ شویم همه ما مهربان و با محبت بودیم؛ ولی در کنگره معنی عشق برای ما عوض شد و عشق را به نوع دیگر شناختیم. عشقی که من به فرزندان، مسافرم و نزدیکان دارم همه عشق و محبت از نوع غریزی است. روز اول که به کنگره۶۰ آمدم دلیلش عشق بود؛ چون عاشق مسافرم بودم برای اینکه بتوانم برای او کاری کرده باشم تا از بند اعتیاد رها شود وارد کنگره۶۰ شدم.

 در این وادی آموختم که محبت دو نوع دارد: محبت عام و خاص. اینکه من به عزیزانم محبت می‌کنم از نوع محبت خاص است که نسبت به آن‌ها دارم؛ اما در این وادی محبت عام را نیز آموختم.

وادی چهاردهم عشق است من از این وادی آموختم هر چیزی بر پایه عشق و محبت قرار دارد. این عشق است که انسان را زنده نگه می‌دارد. زمانی که انسان معنی عشق و محبت را متوجه شد به آرامش می‌رسد. محبت تنها چیزی است که قابل ارزش و باور است، چون اگر فردی همه‌چیز داشته باشد؛ ولی فاقد محبت باشد مانند ظرف تهی است. عشق عامل تمام اتفاق‌های خوب در زندگی است زمانی که انسان نسبت به تمام چیزهای اطراف خود حس خوبی داشته باشد می‌تواند بگوید حسی درون او در حال تغییر است. محبتی که در کنگره۶۰ آموزش داده می‌شود بر مبنای تفکر سالم است.

من از وادی چهاردهم آموختم همه چیزهایی که در هستی وجود دارد زیباست؛ اما زمانی می‌توانیم به معنای واقعی، انسان کاملی باشیم که از همه هستی سپاسگزار باشیم و بابت نعمت‌هایی که خداوند در اختیار ما قرار داده، شکرگزار باشیم.

قبل از آمدن به کنگره۶۰ اگر محبتی یا خوبی در حق کسی انجام می‌دادم دوست داشتم دیگران هم برای من جبران کنند شاید همیشه این‌طور نبود؛ ولی گاهی اوقات این حس بازپرداخت در من بود. اکنون آموخته‌ام عشق باید بلاعوض باشد، زمانی که کاری یا محبتی برای کسی انجام می‌دهم اگر بلاعوض باشد آن زمان می‌توانم از کار خود لذت ببرم. امیدوارم همه ما به یک مرحله‌ای برسیم که بتوانیم عشق و محبت خود را به دیگران منتقل کنیم.

وادی چهاردهم به من آموخت که حتی یک برگ خشکیده اگر به دست باد عشق سپرده شود می‌تواند به اوج آسمان پرواز کند. من آن برگ بودم و تو ای نیروی برتر، همان بادی که اکنون در گوش من زمزمه می‌کند. امیدوارم در سال جدید به جای ‌تکاندن خانه‌هایمان، اگر در دل‌ حسادت، کینه و نفرت داریم دل‌هایمان را بتکانیم و جایی برای عشق باز کنیم. در آخر وادی‌ها تمام نمی‌شوند فقط عمیق‌تر می‌شوند مثل عشق که هرگز نمی‌میرد.

تایپ: رابط خبری همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون نهم)

ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .