دلنوشته همسفر زهرا
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
تا زمانی که موجود، سرشار از ناخالصی و صداهای ناهنجار و ناهمگون است، صدای زیبای محبت را نخواهد شنید.
پایه محبت معرفت است، کسی که محبت دارد معرفت دارد و بدون معرفت محبت به وجود نمیآید.
من قبل از آشنایی با کنگره معنای محبت را درک نمیکردم تا اینکه؛ با کنگره آشنا شدم. محبت واقعی را در کنگره میتوان یافت. زیرا همین محبت است که من رهجو باعث میشود، که هر روز بیشتر شوق رفتن به کنگره را داشته باشم.
خدمت راهنما که رایگان ۴ سال از وقت خود و زندگی خود را صرف آموزش رهجو میکند، و هیچ زمانی به دنبال منافع خود نمیگردد. واقعاً چه چیزی جز عشق و محبت میتواند این چنین انسان را سرمست کند؟
آنان خود، خالصانه جان و انرژی خود را در خدمت کردن به رهجو هدیه میدهند و از خداوند برکت این خدمت را زیباتر از همیشه دریافت میکنند.
من انسان در مقابل دریافت محبت باید بازپرداخت داشته باشم؛ زیرا زمانی که یک نفر مرا در یک مسیر یاری میدهد و میرود و من شاید او را هرگز نبینم، باید محبتی را که دریافت کردهام در جای دیگر برای دیگران خرج کنم.
محبت را باید از کم شروع کرد و ذرهذره نقطه تحمل را در این زمینه بالا برد. نمیشود یک شبه مهربان شویم.
محبت به مخلوقین را میتوان با برداشتن یک سنگ و یا پوست میوه و .... شروع کرد. میتوان با لبخند و سلام گرم آغاز کرد و ذرهذره آن را بیشتر کرد.
پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوق است.
دوست داشتن و عشق ورزیدن با معامله کردن جور نمیآید. باید انسانها را بدون هیچ چشمداشتی دوست داشته باشیم.
انسان بودن یعنی عشق به هستی، عشق به مخلوقین، عشق به قدرت مطلق است.
عشق یعنی بخشیدن آسیبی که دیگران وارد کردهاند. زمانی که از آسیب دیگران توانستم بگذرم، و به درون خودم بنگرم آنوقت کلمه عشق را یاد گرفتم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
عکاس: مرزبان خبری همسفر فاطمه
رابطخبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
همسفران نمایندگی دماوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
35