مشارکت دنور راهنما همسفر راحله، دبیر لژیون سردار
به نام نامی انسانی که قطرهای از اقیانوس قدرت مطلق است. زبان مشترک همه انسانها در همه جهانها عشق و محبت است و چیزی که برای من خیلی جالب است اینکه انسانها با هر رنگ، زبان و نژاد؛ عشق را حس میکنند؛ چرا؟ چون قدرت مطلق که سرشار از عشق و محبت است به امواج عشق فرمان داد تا در دل ذرات قرار گیرند و به زیباترین شکل جهانهای آفرینش و موجودات را خلق کرد تا خودش را متجلی کند؛ بنابراین این عشق در تکتک سلولهای ما جاری است و گویی که انسان با عشق زنده است. با این اوصاف مفهوم اینکه خداوند در کلام الله میفرمایند که از رگ گردن به شما نزدیکترم را بهتر درک میکنم؛ او همیشه با من و در من است.
عشق و محبت واژه عظیم و بزرگی است و برای اینکه بتوانم وادی چهاردهم را درک کنم باید از وادی اول تا سیزدهم را بهخوبی درک کرده باشم. به عبارتی وقتی انسان شروع به تزکیه و پالایش میکند و با آموزش صحیح، تفکر، کسب تجربه و آگاهی ذرهذره از ضدارزشها فاصله میگیرد آنگاه میتواند صدای امواج ظریف عشق را بشنود. وقتی انسان در مراحل عقل، ایمان، عشق و خمر به جایگاه نسبتاً خوبی میرسد همه هستی را به نشان از قدرت مطلق دوست دارد و به آنها عشق میورزد و به کل هستی، موجودات و انسانها تا حدی که امکان دارد و یا فرصت دارد خدمت میکند و دوستشان دارد و از همه مهمتر هیچ انتظاری ندارد؛ چون هرچه بیشتر عشق میورزد و خدمت میکند بیشتر دریافت میکند؛ چون میداند دروازه ورود به قلب خداوند، قلب انسانها، موجودات و کل هستی است و برای رسیدن به عشق خالق، بلاعوض به مخلوقین خداوند عشق میورزد.
بهراستی که انسان جز با تزکیه، پالایش و خالص کردن خود نمیتواند به این مهم دست یابد. خدا را هزاران بار شکر بابت بستری که در کنگره برای عاشق شدن و عشقورزیدن و عاشقی کردن فراهم شده است. امیدوارم هر لحظه قدر مکان مقدسی که به ما اجازه داده شده که درونش باشیم را بدانیم و آن کنیم که فرمان است.
مشارکت همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر خندان، دنور
وادیها شاهکار کنگره هستند که اوج و قله وادیها، وادی چهاردهم است. این وادی به من آموخت جهان عشق است، هستی و تکتک موجودات درون آن عشق هستند. با این وادی عشق و عاشق شدن را یاد گرفتم؛ اینکه حتی اضداد را هم دوست بدارم؛ چرا که بهترین آموزگاران من هستند. با ورودم به کنگره وقتی با آغوش گرم مرزبان، مهماندار و اعضای دیگر مواجه شدم فهمیدم جنس این سرزمین از نوعی دیگر است که در بیرون از کنگره کمتر یافت میشود. لبخندهای گرمشان حاکی از محبت عمیقی بود که از عمق وجودشان نشئت میگرفت. دیدم همه راهنمایان از جانودل برای رهجویان خود از ارزشمندترین فاکتور زمینی که وقت و زمان است، هزینه میکنند و هیچ خواستهای ندارند جز حال خوب رهجو!
وقتی ساختار کنگره را مرور میکنیم، علت اتصال اعضاء در کنگره و این همه نظم و انضباط و تلاش بیوقفه برای رسیدن به آرمانهای کنگره فقط و فقط عشق است؛ آن هم از نوعی خاص و ناب. تحقیقات علمی آقای مهندس در زمینه پزشکی و رویارویی ایشان با مسائل و موانع گوناگون و تحمل این مسیر دشوار فقط گویای این امر است و این همه از خودگذشتگی فقط عشق است. آیا آقای مهندس و کنگره در قبال جامعه پزشکی مسئول هستند؟ خیر! بلکه این عشق به هستی و عشق به بشریت باعث این دستاوردهای عظیم شده است. تمامی این موارد به من میآموزد که در قبال خودم، دیگران، جهان پیرامونم و تکتک اجزای هستی عاشق و مسئول باشم.
مشارکت همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر زینب
عاشق را حساب با عشق است؛ با معشوق چه حساب دارد؟! «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.» عشق درعینحال که از لطیفترین و زیباترین ارتعاشات هستی است، میتواند در دل سرسختترین و سنگدلترین انسانها نفوذ کند و آنها را نرم کند. اگر دستانت را دراز کنی عشق در دستان تو قرار میگیرد، به شرطی که دستانت خالی از کینه و نفرت باشد.
پیمودن و عبورکردن از وادیهای کنگره به مفهوم آموزش، یادگرفتن و عمل به آموختههاست که بدون رسیدن به دانایی و تزکیه غیرممکن است. درک محبت بعد از بهدستآوردن دانایی است و اگر محبت نداشته باشیم ظرف وجودی ما خالی است. وادی 14 یا وادی عشق همان چیزی است که ما را در اینجا گرد هم آورده. اساس کار کنگره۶۰ بر مبنای محبت و عشق است. عشق یک مثلث دارد و ما آن را به عنوان محبت میشناسیم. اجزای آن عشق، محبت و عقل است که این سه مؤلفه باید هم زمان با هم باشند تا یک فرد بتواند به محبت واقعی برسد. انسانهایی که محبت ندارند، وجودشان از محبت و دوستداشتن دیگران خالی است؛ درست مانند ظرفهای خالی.
عشق اصلیترین نیروی سازنده زندگی است. عشق عامل اصلی تمام اتفاقهای مهم خوشایند زندگی است. ما همه در مسیری قدم گذاشتهایم تا با آموزشهایی که در کنگره میگیریم، برای پیشبرد اهداف کنگره به آن هدفی که در وادی ۱۴ است برسیم و حرکت کنیم.
مشارکت همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان
به نام خدایم که هرچه دارم از اوست. وادی چهاردهم همان عشق و محبتی است که اگر عشق نبود زیستن انسانها بیهوده بود. وادی چهاردهم یعنی انسان بودن من! با ورودم به کنگره و با آموزشهای جهانبینی و آموزشهای راهنمایم، ظرف من تا حدودی پر شد؛ اما این پر شدن بهتنهایی کافی نیست. من باید با خدمتکردن همراه با محبت این ظرفم را پر کنم. اگر عشق و محبت نباشد حتی اگر تمام قوانین زندگی را بدانم ظرفم خالی خواهد ماند. برای عاشق شدن باید بگذریم و گذشت داشته باشیم. اگر کسی میگوید که من فقط عاشق خدا هستم و مخلوقین خدا را دوست ندارم این حرف دروغ محض است؛ چون دروازه ورود به رحمت خداوند، قلب انسانها و موجودات کل هستی است. من اگر عاشق خداوند باشم هرگز به مخلوقینش آسیبی نمیرسانم.
من حتی خدایم را گم کرده بودم؛ اما بعد از ورودم به کنگره۶۰ همه چیز عوض شد؛ حتی عشق و محبتم به خدایم! درست است که میگویند: اگر خدایت را دوست داشته باشی مخلوقینش را هم دوست داری. من خیلی شاکر و سپاسگزار کنگره60 هستم که اول از همه خدایم را پیدا کردم و بعد هم سلامتی مسافرم تا بعد از این یاد بگیرم که برای عاشق شدن باید بیقیدوشرط خدمت کنم، خدمتی که همراه با محبت باشد. خدمت در کنگره۶۰ اگر با محبت باشد رسالت و انسانیت را به من یادآوری میکند و این همان عشق و محبتی است که من یاد گرفتم.
رابط خبری: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
55