جلسه پنجم از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی همسفر مژگان، نگهبانی همسفر بهار و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی ممنونم از استاد و راهنمایم همسفر مهری، نگهبان همسفر بهار که به بنده اجازه دادند در این جایگاه کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. خدا را شکر میکنم که خداوند مسیر کنگره۶۰ را سر راه من و مسافرم قرار داد تا بتوانم بیایم و در کنار همه آموزش بگیرم.
کنگره۶۰ مانند یک دانشگاه میماند که ما وقتی وارد آن میشویم، از ترم اول باید شروع کنیم به درس خواندن و تا مرحله آخر؛ زمانی که ما آمدیم وادی اول را پشت سر گذاشتیم و رسیدیم به وادی چهاردهم که میگوید: «آنچه که باور است محبت و است با آنچه نیست ظروف تهی است». مرکز تمام هستی با عشق بنا شده است و عشق یعنی گذشتن از خودمان و بهترین چیزهایی که خداوند به ما داده و در اختیار ما قرار دارد. این هست که اگر انسان این گذشت را داشته باشد که بتواند از آن چیزی که خداوند به آن داده است به دیگران نثار کند و باعث شادی آنها شود.
مسلماً این انسان یک عشق واقعی در وجود خود دارد چرا؟ چون که توانسته از بهترینهای خودش گذشت کند و این یک عاشق واقعی است که ظرف محبت آن همیشه پر است. پایه اصلی عشق و محبت دانایی است و دانایی هم بر مبنای تفکر است. ما در وادی اول گفتیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود و راه رسیدن به وادیهای دیگر، یعنی ما باید کمکم وادیها را طی کنیم تا برسیم به همان عشق واقعی؛ یعنی ما را به مرحله عمل برساند تنها فقط شنیدن و نوشتن نباشد و زمانی که اینها را ما به عمل میرسانیم آن موقع است که میتوانیم آنها را به اجرا در آوریم و هر چهقدر که آموزش و دانایی ما بالاتر برود به عشق واقعی که آن عشق به خداوند است نزدیکتر میشویم. ما باید هر چیزی که در جهان هستی وجود دارد، چه در زمین و چه در آسمان همه را دوست داشته باشیم. برای مثال میگویند: من خدا را دوست دارم؛ ولی بندهاش را آزار میدهد، حیوان آزاری میکند و به قول معروف جنگل میرویم و باعث از بین بردن آن میشویم یا باعث از بردن دشتها میشویم یا کنار دریا میرویم ساحل را کثیف میکنیم. یک موردی از آن که به چشم دیدم خانمی پوشک بچهاش را عوض کرد و آشغال آن را کنار ساحل انداخت و من به آن خانم تذکر دادم؛ ولی اهمیتی به آن موضوع نداد و گفت که میآیند جمع میکنند.
به نظر من این اصلاً کار شایستهای نیست و در شأن یک انسانی که واقعاً محبت به خدا داشته است نیست و کسی که عاشق نیست هم خودش و هم اطرافیانش را مورد و آزار قرار میدهد. اگر کسی در آرامش نباشد مسلماً دیگران هم از او آرامشی دریافت نمیکنند. کسانی هستند که ازدواج میکنند؛ ولی خانواده شوهرشان را تحویل نمیگیرند. عشق برای ما آرامش میآورد و عشقی که با کینه و نفرت باشد برای ما پریشانی میآورد و روح و روان را به هم میریزد و هیچ موقع آسایش نداریم، چون که همراه با کینه و نفرت هستیم و ما باید به باورهایمان اعتقاد داشته باشیم. آنچه باور است محبت است ما باور داریم که خداوند قرآن را آفریده در قرآن هزاران پند و اندرز برای ما قرارداد است و به ما گفته است دروغ نگویید، تهمت نزنید، کم فروشی نکنید. محبت از خالصترین عناصر الهی هست و افکار منفی و ضد ارزشها در محبت جای ندارد و دشمن محبت است. حالا ما بیایم وجود خودمان را از علم و دانش پر کنیم و آگاهی و سوادمان را بالا ببریم؛ ولی اگر ایمان نداشته باشیم مسلماً محبت هم نداریم و مثل یک ظرف خالی میمانیم.
محبت دارای دو قسمت است: یکی محبت خاص است، متعلق به خودمان هست مثل دوست داشتن همسر، فرزند که اینها احتیاج به دانایی ندارد. محبت عام که محبتی است مربوط وادی چهاردهم که آقای مهندس هم راجع به آن صحبت کردند؛ یعنی محبت به قدرت مطلق، محبت به تمام هستی و جهان هستی و تمام آن چیزهایی که در آن هست مثل دشت، گل و ... وقتی خداوند را دوست داریم باید چیزهایی که خداوند بر زمین خلق کرده است را هم دوست داشته باشیم و تنها راه رسیدن به عشق و محبت تزکیه و پالایش هست و تنها پیوند محبت ما را به همدیگر متصل میکنند و اینکه عشق بعد از مرگ هم پا بر جا است و هیچ موقع از بین نمیرود.
.jpg)
.jpg)
تصاویر برگزاری افطاری ماه مبارک رمضان
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر لیلا
عکاس: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم) و همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون چهارم)
ارسال: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
354