مشارکت همسفران لژیون دوم در مورد دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من»
همسفر وجیهه(لژیون دوم)
آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
با گوش دادن به این سیدی، متوجه شدم که برای آموزش و یادگیری جهانبینی در کنگره؛ باید چهارده وادی را پشت سر گذاشت تا به عشق و محبت رسید. وادی چهاردهم، یا همان وادی عشق، ما را اینجا گرد هم آورده است. اساس کار در کنگره۶۰ بر مبنای عشق و محبت است.
عشق یک مثلث دارد که ما آن را بهعنوان محبت میشناسیم، اجزای آن عشق، محبت و عقل هستند و این سه مؤلفه؛ باید همزمان با هم باشند. اگر بخواهیم درباره عشق و محبت صحبت کنیم، حرفهای بسیاری وجود دارد. در وجود انسان، یک مرکز قرار دارد که آن قلب است و جایگاه عشق.
این وادی به ما میآموزد که اساس هر چیز بر پایه عشق و محبت است. عشق واقعی، حاصل معرفت، عقل و ایمان است که امواج آن دریافت میشود. زمانی که انسان معنای عشق و محبت را درک کند، به آرامش دست پیدا میکند. در کنگره بیان میشود که عشق، در عین حال، از لطیفترین و زیباترین ارتعاشات هستی است.
صبر و تحمل من، بهعنوان یک همسفر، باعث تغییر احساسات و عواطف من شد و در نتیجه، تغییر در مسافرم بهوجود آمد. این تغییر باعث شد تا مسافرم بدون هیچ تردیدی راه درست را در پیش بگیرد. در وجود یک فرد باید ابتدا بستر لازم فراهم شود تا بهتدریج محبت و عشق در آن فرد رشد پیدا کند.
همسفر طاهره (لژیون دوم)
آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. واقعاً اگر به معنی این جمله پی ببریم؛ ما را به عمق عشق و محبت فرو میبرد. خداوند اقیانوسی از عشق است و هستی بر مبنای عشق و محبت به وجود آمده است.
عشق؛ یعنی از خود گذشتگی. اگر اضداد وجود نداشت و من به عمق تاریکی نرفته بودم، اکنون روشنایی را لمس نمیکردم.
من پیش از ورود به کنگره، معنای عشق و محبت را نمیدانستم. با ورود به کنگره، اولین چیزی که به چشم میخورد، سرلوحه آن، نوشته "جمعیت احیای انسانی" است. "احیا"؛ یعنی زنده شدن؛ یعنی عشق به هستی و این واژهای بسیار زیباست.
اولین آموزشی که در کنگره ارائه میشود، از کتاب عشق شروع میشود؛ از تفکر آغاز شده و با محبت به پایان میرسد. من معتقدم که برای رسیدن به روشنایی، اولین چیزی که لازم است، عشق و محبت است. همه کسانی که به کنگره میآیند، نیازمند عشق و محبتاند و باید با آموزشها، خود را تسویه و پالایش کنند تا به محبت و عشق حقیقی دست یابند.
دروغ، کینه و حسادت از جمله ضد ارزشهایی هستند که محبت را از بین میبرند. وقتی آموزش میبینیم و از این ضد ارزشها دوری میکنیم، محبت خالص در وجودمان شکل میگیرد.
با تمام عشقی که در دل دارم، از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم.
همسفر لیلا (لژیون دوم)
آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
وادی چهاردهم، وادی عشق است و تمام هستی بر پایه عشق بنا شده است. عشق یک مثلث دارد و اجزای آن، عشق، محبت و عقل است. این سه مؤلفه باید همزمان با هم باشند تا یک فرد به محبت واقعی برسد.
در وجود انسان، یک مرکز وجود دارد که آن قلب است و جایگاه عشق؛ وقتی کسی را دوست داریم، بر روی قلبمان دست میگذاریم. عشق و محبت است که انسان را زنده نگه میدارد.
قبل از اینکه به کنگره بیایم، خیلی ناامید بودم و زندگی سرد و ناآرامی داشتم. انگار هیچ عشق و محبتی وجود نداشت و تمام وجودم پر از ضدارزشها شده بود؛ ولی وقتی آموزشهای کنگره را دیدم و وادیها را نوشتم و گوش دادم، کمکم نور عشق و ایمان در زندگی من پررنگ شد؛ انگار پر از نور الهی شد. زندگی، گرم و پر از امید شد و آن افکار منفی و ضدارزشها که دشمن محبت بودند، کمکم از وجود من خارج شدند.
حالا همه چیز را زیبا میبینم، به همه چیز خوب دقت میکنم، فکر میکنم و لذت میبرم. اگر کاری برای کسی انجام دادم و محبتی کردم یا بخششی داشتم، انتظار ندارم که او جبران کند. احساس میکنم درونم پر از عشق و محبت است و سعی میکنم بتوانم به طور شایسته و در همه حال به دیگران عشق بورزم و محبت کنم. این عشق و محبت بود که به من یاد داد چگونه به دیگران خدمت کنم.
نویسنده: همسفران لژیون دوم
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه.ا دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
94