آقای مهندس در این سیدی میفرمایند: در بهمنماه سال ۱۳۷۵ سفر درمانی خود را آغاز کردم. سه سال پیش از آن، دوران اوج بحرانها برای من و امثال من بود. موضوع این بحث «پول سیاه» است. در گذشته، واحدهای پولی مختلفی وجود داشت؛ ازجمله پول نقره و پول سیاه؛ پول سیاه، ارزانترین و کمارزشترین نوع آن بود که قیمتش برای سالها تغییری نمیکرد. شاگرد از استاد میپرسد: هنوز تفاوت بین تدبیر، صداقت و راستگویی را نمیدانم و همین باعث شده که گاهی دچار مشکل و بحران شوم. استاد پاسخ میدهد: خوشحالم که با عزم و ارادهای فولادین بر سختیها ایستادگی کردهای. ما باید تشخیص بدهیم که کجا باید از تدبیر استفاده کنیم و کجا راستگویی ضروری است. این موضوع بسیار مهم است. ما نمیگوییم که دروغ بگوییم؛ اما گاهی نیازی به گفتن همه حقیقت نیست. مثلثی در این زمینه وجود دارد: یک ضلع آن راستگویی، ضلع دیگر دروغ و ضلع سوم حالت خنثی. لزومی ندارد که قسم بخوریم یا دروغ بگوییم؛ میتوانیم بعضی وقتها پاسخ ندهیم؛ زیرا بعضی وقتها راستگویی میتواند فتنهانگیز باشد. سعدی در گلستان میگوید: رازت را برای هرکسی برملا نکن؛ چراکه اگر کسی جاسوس تو باشد، باورت نمیشود که جاسوس است؛ جاسوس کارش این است که اطمینان شمارا صددرصد جلب کند و شما صددرصد اطمینان دارید که طرفدار شما است.
در مسائل خاصی که قرار میگیریم؛ این شرایط خاص را باید در نظر داشته باشیم که چه میگوییم، چه عملی انجام میدهیم و چهکار میکنیم که این در کار تجارت، معامله کردن و ... مطرح است. استاد میگویند: همیشه باید هر کاری انجام میدهید به پایانش نگاه کنید و لحظه را در نظر نگیرید که این کار آخرش به کجا میرسد. آقای مهندس میفرمایند: در هر کاری، چه وکالت، شراکت یا معاملات تجاری را از روی تجاری، باید همهچیز را عین بیگانگان دقیق برنامهریزی کنید. اگر حقی ضایع میشود باید باتدبیر آن حق را گرفت؛ چراکه حق گرفتنی است و دادنی نیست؛ اما اگر ایمان داشته باشیم که حق فاتح است؛ درنهایت حق برنده میشود. انسان ممکن است در شرایط بحرانی شدیدی قرار بگیرد و اولین مسئله مهم این است که انسان نترسد؛ چون ترس، تفکر را از بین میبرد. ما باید از افراد چیزی را بخواهیم که انجامش برایشان سخت نباشد؛ مثلاً راهنما باید از رهجو چیزی بخواهد که انجامش برایش سخت نباشد.
از طرف قدرت مطلق نیروی در درون هر انسان اعطاشده است که ما از آن غافل هستیم و زمانی که بخواهیم از این نیرو استفاده کنیم؛ گاهی اوقات تمام وحشت سر و پا را فرامیگیرد و نمیتوانیم از آن نیرو استفاده کنیم؛ ولی اگر به آرامش برسیم؛ میتوانیم حداکثر استفاده از آن نیرو ببریم. انسان در هر نقطهای از جهنم قرار دارد، کافی است که رویش را برگرداند؛ چون در جهنم رو بهطرف تاریکی است؛ ولی اگر رویش را برگرداند بهطرف روشنایی حرکت میکند که این حرکت خیلی مهم است. یاد خداوند عقل را روشن و ضمیر را آگاه میکند؛ یعنی شما به یک نیرویی معتقد هستی و آن نیرو خداوند است؛ آن نیرویی که بر تمام کائنات حاکم هست، وقتی به آن معتقد باشی دلت آرام و ضمیرت روشن خواهد شد. شاگرد میگوید: پیمودن راه مستقیم بسیار سخت به نظر میرسد و اگر بخواهی بهطرف حق بروی و سخن بگویی گاهی بسیار سخت است. استاد پاسخ میدهد: اگر حق را قبول دارید؛ باید از آن بهرهمند شوی؛ حتی اگر مجبور باشی قومیت، دوست و رفیق را کنار بگذارید. زمامدار راستی میگوید: در مقابل دیگران، انسان و با تواضع باشید.
فرامین الهی، دستوراتی هستند که راه و مسیر زندگی ما را نشان میدهد. در قرآن آمده است: وَیلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ؛ وای بر کمفروشان، کمفروشی فقط برای مغازهداران نیست که با ترازو کمفروشی میکنند؛ ممکن است یک معلم هم کمفروشی کند یا یک مهندس، کارمند، پزشک و ... هم کمفروش باشد. فرمانها فقط این نیست که نماز یا روزهبگیریم، فرمانها، یعنی دروغ نگو، کمفروشی نکن، غیبت نکن، تجسس نکن، شهادت دروغ نده، فساد نکن و ... اگر فرمانها را باعقل انجام دهید، در امورات دنیوی راه پیروزی بسیار وسیع طی میشود. در آخر نتیجه میگیریم: باید تفاوت میان تدبیر، راستگویی و صداقت را تشخیص بدهیم که باید چگونه عمل کنیم. گاهی اوقات میتوانیم پاسخ ندهیم، گاهی اوقات راستگویی باعث فتنه میشود و ما باید اینها را بسنجیم و متناسب با شرایط به آن عمل کنیم.
منبع: سیدی جاسوس آقای مهندس
تایپ: همسفر سمیه لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر منصوره لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
53