عملکرد لژیون پانزدهم:
با استادی: راهنمای محترم مسافر علی؛ با دستور جلسه: (جزوه جهانبینی 1) درتاریخ: 21 اسفندماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۸:۰۰ آغاز بهکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
وقتی صحبت ازجهانبینی میشود، ابتدا باید دانایی را شناخت.
دانایی؛ همان فرمانروای بزرگ یا عقل میباشد، همه چیز را نمیداند؛ ولی آنقدر دانا است که در مورد مسائلی که نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را تشخیص دهد، حکم صادر نمیکند!
اضلاع مثلث دانایی؛
1- تفکر: حرکتی است از یک مبدا به مبدا دیگر.
2- تجربه: فرایند یا رویدادی است که ما آن را با تمام وجود یا بخشی از وجود خود حس میکنیم و به انجام میرسانیم.
3- آموزش: شخصی که مسیری را پیموده و در آن مسیر به دانایی رسیده راه را به ما نشان میدهد.
اما موضوعی مهم این است که دانایی چگونه به دست می آید؟
ما در زندگی خیلی از چیزها را در کودکی یاد می گیریم، به عبارتی؛ ابتدا مدرسه، سربازی و بعد دانشگاه میرویم، یعنی آموزش میگیریم و ذره ذره وارد مرحله تجربه میشویم.
اگر عمر انسان را به 3 قسمت تقسیم کنیم:
از بدو تولد تا 20 سالگی آموزش میگیریم.
از 20 سالگی تا 40 سالگی زمان تجربه کسب کردن میباشد.
از 40 سال به بالا شخص تفکر می کند و دانایی خود را بالا میبرد.
افرادی که سن و سال بالاتری دارند معمولا افراد پختهای هستند یعنی پس از اینکه تجربه به دست آورده اند، به مرحله دانایی رسیدهاند و هر کدام از مراحل پدید آمدن دانایی در زمان خود زیبا هستند.

مهمترین بخش جهانبینی حس میباشد.
حس؛ یکی از صور پنهان است که قابل مشاهده و قابل لمس نیست ولی قابل درک میباشد.
حس یعنی، آن چیزی که ما دریافت میکنیم و اولین شروع به کارگیری قوه عقل میباشد.
حس، نخستین نیرویی است که عقل را بهکار میاندازد؛ به این معنا که حس، اولین هشدار را به عقل میرساند تا در جایگاه مناسب، عملکرد درست را به نمایش بگذارد.
حس مانند استارت ماشین عمل میکند و عقل انسان را به کار میاندازد و آن را روشن میکند.
اگر انسان موضوعی را توسط حواس 5 گانه خود دریافت نکرده باشد، نمیتواند از عقل خود برای فرماندهی استفاده نماید.
وقتی انسانی خواب باشد به تبع آن 5 حسش هم خواب است و عقل نمیتواند دستور صادر کند. چون گیرندهها از کار افتاده است و زمانی که حسهای بیدار هستند، اگر انسان خطری را احساس کند، عقل دستور میدهد که آن مکان را ترک کنید. بنابراین حس اولین شروع و استارت قوهعقل میباشد و این حس است که اطلاعات را به عقل میفرستد و عقل فرمان لازم را صادر میکند.
درواقع، انجام هر کاری بدون حس غیرممکن است. پس در نتیجه حس به خودی خود به وجود نمیآید و نیازمند جاذبه است. ایجاد جاذبه به سادگی میسر نیست، بلکه به خواستهها و ذرات نَفس بستگی دارد.
حسها مانند آنتن و بشقاب ماهواره عمل میکنند و عقل انسان بر اساس آن دادهها تصمیمگیری میکند.
موضوع خیلی مهم دیگر این است که؛ عقل فرّایزدی دارد، یعنی هیچگاه دستور اشتباه صادر نمیکند.
پس چگونه است که انسان کارهای ضدّ ارزش انجام می دهد؟
2 دلیل مهم برای اینکار وجود دارد:
1- حس آلوده: یعنی اینکه ما فکر کنیم از کشیدن مواد لذّت به دست میآوریم و خوشحال میشویم.
2- اطلاعات غلط: یعنی زمانی که شخص وارد کنگره میشود فکر میکند اینبار هم مثل دفعات قبل اتفاقی نخواهد افتاد و به درمان نمیرسد.
.jpg)
تایپ: مسافر جلال لژیون هشتم
عکس: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
210