English Version
This Site Is Available In English

با عشق و محبت اعتیاد را درمان کردیم

با عشق و محبت اعتیاد را درمان کردیم

جلسه سوم از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنما همسفر فرشته، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست؛ ظروف تهی است) و تأثیر آن روی من » روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳  ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

به نام نامی انسانی که قطره‌ای از اقیانوس قدرت مطلق است. خاصیت محبت و دوست داشتن درکنگره، درمان را پدید آورد؛ یعنی ما با عشق و محبت اعتیاد را درمان کردیم و اين‌که عشق آخرین مرحله از هستی است و محبت ابزاری است؛ برای به نمایش گذاشتن عشق. قدرت مطلق به عشق فرمان داد، که در تمام ذرات هستی بدمد و هستی را به وجود بیاورد و این‌که عشق یک جنون الهی به شمار بیاید، جنونی که انسان را در وادی عشق به فرا انسان تبدیل می‌کند.

این وادی عشق وادی خداوند، که به نام خداوند نام‌گذاری شده است؛ همیشه درون ذهنم یک سؤال بسیار بزرگی وجود داشت  این‌که بین مخلوق و خداوند چه عشقی وجود دارد و این عشق چگونه معنا می‌شود؟ این‌گونه از طبیعت و خودم الگو گرفتم که وقتی مادری باردار، جنینی درون رحم مادر در حال رشد است، دقیقاً یکی مثل من، که دارم زندگی می‌کنم این جنین با خود می‌گوید: که من مادر را نمی‌بینم مادر کجاست؟ درحالی‌که در عشق مادر غوطه‌ور است هر جا را نگاه کند، انگار مادرش را می‌بیند؛ دقیقاً مانند من که هر جا را نگاه کنم باید خداوند و نشانی از او را ببینم.

در وادی می‌گوید: عشق هم محبت است، هم نار است و هم نور، هم یأس است و هم امید، هم خوبی و هم زشتی در عشق معنا پیدا می‌کند. یعنی چه هم‌ نار است و هم نور؟ این‌که من اگر بدی می‌بینم باید خوبی تلافی کنم. اگر من درون اعتیاد درست زاویه را نگاه کنم، می‌بینم آمده تا من رشد و ترقی کنم که از این اعتیاد چه می‌خواهد عاید من شود! چه درسی برای من دارد؟ سختی‌های روزگار، نا ملایمت‌هایی که انسان تحمل می‌کند آخرش عشق و محبت است، انسانی که آگاه باشد متوجه می‌شود این سختی‌ها یک نوع عشق است.

این‌که من همسفر درکنگره یک رسالتی بر گردن دارم، اولین رسالتم این است که مسافرم را به درمان برسانم و بال پروازی برای اوباشم، دومین رسالتم یک سفر درونی که در صور پنهان‌ باید داشته باشم؛ سفر زیرپوستی باید انجام بدهم که بسیار سخت‌تر از این سفر ظاهری است، من باید از کینه و نفرت به سفر عشق برسم، برای هر کاری و هر قدمی که انجام می‌دهم این چهارده وادی را اجرایی کنم یعنی بدانم که هیچ مخلوقی بدون بیهودگی پا به این حیات نهاده تا الی‌آخر.

عشق و محبت، یعنی برای هر کاری این قانون، رسم و رسوم و قوانین کنگره را اجرایی کنم. هر چیزی و هر کاری یک قوانینی دارد، قوانین عشق این است که باید بدون منت باشد تا تأثیر بگذارد، عشق باید با خلوص نیت و بدون منت باشد. کنگره سراسر عشق و محبت است وجود یکایک دوستان باعث می‌شود امواجی که درکنگره است بیشتر و بیشتر شود، با ورود به کنگره جذب آن شدم به خاطر امواجی که بین همه افراد وجود داشت و این بده بستان‌های بدون منت و چشم‌داشت باعث عشق و محبت فراوان می‌شود.

همسفر باید در این مسیر که سفر زیرپوستی را انجام می‌دهد، به گذشت، صبر و بخشش برسد و این‌ها را درون خودش پرورش دهد تا بتواند به ارتقاء، و آن سفری که مدنظرش است برسد. خدمتگزاران کنگره۶۰ جزء کسانی هستند که عشق را لمس می‌کنند، از درودیوار برایشان عشق سرازیر می‌شود؛ حتی اگر سختی‌های زندگی را متحمل می‌شوند  این‌ها همه پر از عشق و محبت است.

عشق و محبت را من روزی دیدم که مادری، دختر ازدست‌داده بود و دختری، مادر ازدست‌داده بود؛ ولی برای خدمت حاضرشده بودند، خدمتی که بدون مزد است و این‌ها سراسر عشق و محبت است. همسفر در این مسیر باید تاریکی‌های خود را بشناسد، بررسی و اقدام کند، هر چه قدر از وادی عشق صحبت کنم سیراب نمی‌شوم و بیشتر از قبل دنبال عشق می‌گردم تا ادای دینی در این راه کنم.

جشن هفت‌سین همسفران 

تهیه مراسم افطاری 

تاپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
تنظیم و ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .