چه زیبا قانونها در پی یکدیگر آمدند و چه زیبا با نام عشق کتاب ۱۴ وادی به پایان میرسد. در این کتاب عظیم ابتدا تفکر را به من آموزش داد تا بدانم که برای هر حرکت کوچک نیاز به تفکر دارم و هر کاری بدون تفکر قطعاً رو به زوال میرود و به من یادآوری کرد که خالق من از خلقت من و حتی ریزترین موجودات هدفی دارد و در ادامه که قانونها را پشت سر میگذارم راه و مسیر حرکت را به من آموخت و تلاش من و تقدیر و اذن الهی در برآورده شدن خواستهها را یادآوری میکند و میگوید؛ ای انسان در تلاش برای رسیدن به وادی چهارده باید از عقبههای زیادی عبور کنی. اضداد یک تکانه هستند تا تو را از خواب بیدار کنند. نیروهای تخریبی لازمه حیات هستند تا انسانی که خواهان رسیدن به وادی ۱۴ است باید برای حرکت تغییرات بسیاری در جسم و جان خود هر چند سخت پذیرا باشد، اگر میخواهد که تبدیل شود به آنچه که به خاطر آن پا به حیات گذاشته است و ترخیص شود به مکانی که از آنجا انشعاب یافته است.
آری زمان بسیار میخواهد؛ اما سعادتی که نصیب من در این بعد حیات شده است چه زیبا نعمت و چه زیبا رحمتی است که بتوانم با کنگره ۶۰ آشنا شوم. در شلوغی دنیا گم شده بودم، محبت را به گونهای دیگری برای من معنا کرده بودند و حتی در وجود خودم محبت را نمیتوانستم بدون توقع به کسانی که دوستشان دارم نثار کنم. وقتی سخن از محبت میآید و اینکه گفته شده عشق؛ یعنی بتوانی از عصاره جانت به دیگران ببخشی بدون منت و بدون توقع و چشم داشتی، نمونه آن را به چشم خود میبینم. آقای مهندس دژاکام که الگو کامل عشق در این بعد از حیات مادی هستد که چطور با وجود ۲۷ سال تلاش بیوقفه همچنان قویتر و همچنان با عشق بیشتر برای خدمت به مخلوقین از عصاره جانشان میبخشند.
من که معنی عشق را فقط در حد تصور خودم میتوانم حس کنم؛ اما چگونه انسانی میتواند همه را دوست داشته باشد. چگونه انسانی میتواند هر لحظه برای خدمترسانی به مخلوقین جهان به فکر چاره ای برای انواع بیماریها باشد. این بنده عاشق خداوند با رها شدن هر مسافری و روشن شدن چراغ راه برای خانوادهای چه گفتوگویی با خالق خود دارد. راهنمای مسافر و راهنمای همسفر، زمان اعلام رهایی توسط بنیان کنگره که گل سفید را دریافت میکنید در آن لحظه عاشقانه بین شما و بنیان کنگره چه گفتوگویی در صور پنهان منتقل میشود؟ ای بندگان عاشق خداوند که به اقیانوس الهی وصل هستید میخواهم بدانم از آن لحظه که در نمایندگی کنار مسافر و همسفر و فرزند کوچکش میایستید و سر را به نشان تعظیم به پایین میآورید و به نشان سپاسگزاری از این عمل عظیم بالا میبرید چه احساسی دارید و چه گفتوگوی عاشقانهای با خالق خود دارید؟ چه کلامی گویای آن حسوحال عاشقانهتان است که مخلوقی را از مرگ حتمی نجات دادهاید؟ قطعاً برای من که تجربه ندارم در تصورم هم نمیگنجد.
وقتی بدون هیچ چشمداشتی کنار یک مسافر و همسفر به مدت حداقل ۱۰ ماه همه سختیها را با جان و دل میپذیرد فقط برای رسیدن به حال خوش آن خانواده میتوانید از عشق سخن بگویید. به من آموختند که عشق؛ یعنی وقتی کسی را نمیشناسی؛ اما به وسیله بند عشقی که بین تو و خالقت وصل است باعث میشود بتوانی به انسانها خدمت کنی. عشق؛ یعنی بتوانی در این مسیر به آگاهی و معرفت برسی که چرا باید همه را دوست بداری چرا باید زمین و درخت و حیوانات رو دوست بداری. نیروی جاذبهای که ما را به هم متصل میکند بدون برنامه نبوده است. اینکه در این بعد از حیات آقای مهندس دژاکام بزرگترین مجهول جهان هستی را با کشف متد DSTحل کردند و راه درمان دخانیات و اضافه وزن را هم برای همگان روشن نمودند و هنوز هم با تلاشهای بیوقفهای که برای درمان انواع بیماریها به کمک تیم پزشکی انجام میدهند به من آموخت که عشق نیرویی است که هر چه بیشتر دریافتش کنی بیشتر عاشق میشوی و وقتی عاشق شدی هیچ چیزی مانع راهت نخواهد شد. من هم با سپاسگزاری از خداوند میخواهم که به من هم قدرت و توانایی عطا کند تا برای پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ یک خدمتگزاری باشم که بتوانم در این مسیر یاریکننده این سیل عظیم عشق باشم.
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید ( لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر ناهید ( لژیون نهم)
ارسال : همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر ( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
۴۷