جلسه یازدهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرمآباد به استادی همسفر نسرین، نگهبانی همسفر معصومه، دبیری همسفر سپیده با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۶ اسفندماه ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که به کنگره۶۰ راه پيدا کردم، ابتدا از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را برای ما مهیا کردند که به محیط امن کنگره بیاییم و با آموزشهایی که میگیریم اختلافات، تفرقهها و بدبینیهایی که نسبت به مسافرهایمان داشتیم تبدیل به نقطه مقابلشان شود، سپس از همسفر هدی راهنمای عزیزم تشکر میکنم و گرفتن شال ایجنتی را به ایشان تبریک میگویم. واقعاً این شال برازنده ایشان است. همسفر هدی خیلی آگاه، دانا و واقعاً کاربلد هستند و انتخاب ایشان خیلی بجا و شایسته بوده است، اما در مورد وادی چهاردهم که موضوع آن عشق است؛ نقطه اصلی و شالوده اصلی پیدایش نظام هستی و کائنات عشق بوده است، اگر عشق نبود جهانی هم نبود، چون وقتی خداوند خواست عشقش را نسبت به مخلوقات نشان بدهد شروع به آفرینش جهانها و مخلوقات کرد.
خداوند خواست مخلوقات را خلق کند و محبت و عشقش را به آنها نشان بدهد. تمام تواناییها و استعدادهایی را که میخواهد در مخلوقات خودش قرار دهد و برای آنها بستر رشد را فراهم کند. عشق، اصلیترین مسأله است و هر کس که ظرف وجودش از عشق خالی باشد، قطعاً هیچ ارزشی ندارد. شاید خود ما افرادی را دیده باشیم که اصلاً انگار یک سنگ هستند و عاطفه ندارند، من خودم برای این افراد ارزشی قائل نیستم، حتی اگر کسی تمام داناییهای عالم را داشته باشد، تمام ثروتهای عالم را داشته باشد، تمام زیباییهای عالم را داشته باشد و بهترین موقعیتها را داشته باشد، اگر از عشق خالی باشد قطعاً هیچ ارزشی ندارد.
آن عشق است و آن محبت واقعی است که در قلب افراد به آنها ارزش میدهد و آنها را بالا و بالاتر میبرد. همانطور که عشق ما به مسافرهایمان باعث شد که پای همه مشکلات بمانیم و با وجود آن همه سختی که کشیدیم باز هم ماندیم. شاید همان خوبیهایی که در مراحل زندگی داشتیم، دست ما را گرفت و خداوند ما را انتخاب کرد و در مرکزی به اسم کنگره۶۰ قرار داد. همانطور که میدانید پایه عشق بر اساس دانایی است و دانایی در کنگره۶۰ آموزشهایی است که راهنمایان ما از آقای مهندس و سیستم کنگره گرفتهاند و آن را در اختیار ما قرار میدهند. ما نیز با تفکر و گرفتن آموزشها به تزکیه و پالایش خود میپردازیم و انشاالله میتوانیم به بالاترین مرحله عشق که عشق به خالق است برسیم.
دوستان! من قبل از ورود به کنگره، مثل خیلی از شماها مراحل مختلفی از عشق به مخلوق یا عشق به انسانها را تجربه کردهام. من قبل از اینکه کنکور شرکت کنم، در یک برنامه تلویزیونی دیدم که معلمی دست دانشآموز نابینایش را گرفته و خطوطی را میکشد، همان برای من یک جرقه شد که من نباید یک آدمی مثل بقیه باشم، باید سعی کنم یک معلم خاص باشم. ما اینجا در کنگره قسم نداریم، ولی باور کنید که من به دانشآموزانم یاد دادم که مستقل باشند و روی پای خودشان بایستند، نقص ظاهری خودشان (نابینایی) را نبینند، من از آنها میخواستم آنقدر قوی باشند که این ناتوانی را ناتوانی حساب نکنند. واقعاً با آنها جوری برخورد میکردم که الآن چندتا از دانشآموزان من معلم نابینایان در تهران هستند و کاملاً مستقل زندگی میکنند. من همیشه در کنار کلاس درسم، درس زندگی هم به آنها میدادم. البته در حد توانایی خودم! نمیگویم خیلی بالا هستم.
وقتی وارد زندگی مشترک شدم، مسافرم از من خواست که با مادرش زندگی کنم، من قبول کردم نه اینکه او را در اتاق جدایی بگذارم، در خانه همه با هم زندگی میکردیم و عاشقانه مانند یک دختر که در خدمت مادر است به او خدمت میکردم. به نظر خودم شاید همین خدمت دریچهای برای ورودم به کنگره۶۰ شد.
دوستان مگر ما چقدر به این دنیا میآییم که فرصت خدمت پیدا کنیم؟ به نظر من، پدر و مادر همسران ما پدر و مادر ما هستند. بعضیها به من میگویند: تفکرات تو با بقیه فرق میکند، میگویم: انسان بودن به حرف زدن نیست، باید در عمل نشان بدهیم. راهنمای من وقتی که من را برای رهایی به تهران بردند، بچههای کوچکش را در خانه تنها گذاشتند و من هیچوقت این گذشت را فراموش نمیکنم. یک فرد مصرفکننده وقتی در کنگره۶۰ رها میشود، همراه با همسفرش میتوانند آموزش ببینند و در آزمون راهنمایی شرکت کنند و راهنما شوند.
بخواهم راجعبه دنوری خودم صحبت کنم؛ من قبلش با راهنمایم همسفر هدی صحبت کردم. ایشان من را تشویق کردند و دنور شدم، دنور شدن خیلی به من کمک کرد. بعد از آن احساس میکنم محبت و عشق در خانوادهام زیادتر شده است و خدا را شکر میکنم.
اگر ما بتوانیم از نظر مالی نهایت کمک خود را به کنگره بکنیم، بهترین کار را کردهایم. امیدوارم همه ما دست به دست هم بدهیم و کمک کنیم و انشاالله ساختمان نمایندگی اسبیکو را با قدرت، توانایی و عشق بسازیم.


عکس: همسفر نازنین زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)
تایپ: همسفر مانیا رهجو راهنما همسفر هدی (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
232