اولین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی مسافر ابراهیم نگهبانی مسافر داریوش و دبیری مسافر بهمن با دستور جلسه «وادی چهاردهم وتاثیرآن روی من» در روزیکشنبه 26 اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر تشکر میکنم از آقا داریوش و دبیر محترمشان که به بنده اجازه خدمت کردن در جایگاه استادی جلسه را دادند،ماه مبارک رمضان را خدمت شما عزیزان تبریک می گویم و امیدوارم طاعات و عبادات شما مقبول واقع شود ،نیمی از این ماه را سپری کردیم و امیدوارم بهره لازم را برده باشید. در ضمن پیشاپیش فرا رسیدن عید نوروز را خدمت شما عزیزان تبریک عرض می کنم،انشاالله سال خوبی در کنار خانواده محترمتان داشته باشید،مطمئنأ کسانی که وارد کنگره 60 می شوند سال خوبی را خواهند داشت نسبت به سال های گذشته .و ما همگی آنرا تجربه کرده ایم . همانطور که طبیعت لباس نو بر تن می کند ما هم بتوانیم افکار و اندیشه نو و بهتری را داشته باشیم.
دستور جلسه وادی چهاردهم است و تأثیر آن بر روی من ،این وادی را وادی عشق مینامند. ما در کنگره 60 تمام وادی ها را می خوانیم وادی اول، وادی دوم،وادی سوم و...تا به وادی چهاردهم برسیم. در مورد وادی چهاردهم صحبت کردن بسیار سخت است.وادی است که پس از اتمام تمام این وادی ها به آن می رسیم و باید آن را به صورت اجرایی هم در آوریم. تیتر وادی می گوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است ،من که می گویم کلام خود نیست بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باور آن کار هر کس نیست،مگر معنای آن بداند آن چیست،ارابه ها را در بیکران به گردش در بیاورید که نگهبانان ماوراء آنچه در زمین می گذرد به آن نیازمندند.
این پیام خیلی سنگین است،بنده اگر بخواهم در مورد اول تیتر صحبت کنم در حد درک و فهم خودم،آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.می خواهد بگوید هر چیزی که در درون انسان است،هر اطلاعات و آگاهی و هر دانشی که دارید و هر چیزی اگر با محبت آمیخته شده باشد می تواند کار ساز باشد ،می تواند به درد شما بخورد و آن خیلی ارزشمند است.چیزی که با محبت آمیخته نشده باشد همانند ظرف خالی است ،وجود بنده را اگر یک ظرف در نظر بگیریم اگر محبت در درونش نباشد انگار که خالی است،انگار هیچ چیز ارزشمندی در آن وجود ندارد.
اصلاً محبت چیست ؟ محبت چیزی نیست که شما تصمیم بگیرید که از فردا می خواهم انسان با محبتی باشم همانند کلاس های بیرون از کنگره که می گویند ،خوش اخلاق باش و با مردم بخند و همه چیز را دوست داشته باش این امکان پذیر نیست و اصلا همچین چیزی وجود ندارد، محبت فقط با داشتن معرفت شکل می گیرد معرفت یعنی شناخت و آگاهی ،باید بدانید که برای چه چیزی محبت کنید ،برای چه چیزی باید دیگران را دوست داشته باشیم برای چه چیزی باید بخندیم ،برای چه چیزی باید عاشق باشیم ،باید بدانیم، دانش و آگاهی داشته باشیم،اگراین را کسب کردیم آن وقت است که محبت کردن ، عاشق شدن ، :دوست داشتن وخوبی کردن اصلا کار سختی نیست.
دیگر نیاز به تلاش نیست. اگر پولی برای ماه مبارک رمضان می دهید یا بیرون از کنگره 60 به کسی کمک کنید،دیگر تحت فشار نیستید. در وجود شما هست در درون شما هست.قوانین کنگره 60 از هستی الهام گرفته شده است ،از طبیعت الهام گرفته شده است.در طبیعت شما می بینید کوه، درخت، آفتاب و باران را ببینید تماماً عاشقانه دارند به ما انسانها کمک می کند.درخت از میوه و شکوفه و سایه وحیات را برای تمام انسان ها وحیوانات به ارمغان می آورد و برای آن مهم نیست که چه کسی از منابع آن بهره می برد و دائماً در حال بخشش است.
تأثیر این وادی در من این بوده است که بنده یاد گرفتم که محبت ،باید همیشگی و جاری باشد .قبل از ورود به کنگره فکر می کردم اگر به کسی محبت می کنم باید فردا آن شخص برای من آن محبت را جبران کند،من متوقع بودم و اگر هم انجام نمی داد خیلی برایم ناراحت کننده بود.در این وادی یاد گرفتم معنی محبت و عشق متفاوت است.اگر شما چیزی را پرداخت می کنید برای انجام کار خاصی و انتظار جبران آن را دارید این دیگر محبت نیست،به نحوی یک مدل معامله است.این که دیگر محبت و عشق نیست.
بخشیدن به این می گویند که بدون منت و انتظار کاری را برای انسان ها انجام دهید همچون راهنما ها،راهنما نگاه نمی کند که شما بعد از رهایی از مواد مخدرویا سیگاردیگر به کنگره 60می آیید یا نه،و یا اگر حرف ناشایستی بزنید ناراحت نمی شوند به خاطر اینکه معامله خود را با عشق انجام داده است.و نیازی به قدردانی ما ندارد.این اصل محبت است. در مورد محبت اگر باز هم بخواهم صحبت کنم.یک پزشک که با بیمارخود بامحبت وعشق برخورد می کند با پزشکی که فقط برای کسب پول طبابت می کند رفتارش فرق می کند.
هر کاری که در هستی انجام میگیرد اگر با محبت آمیخته شده باشد باعث ارتقاء می شود. من وقتی میروم سر کار که فقط پول دریافت کنم و پول زیادی درآورم اصلأ پول آن برای بنده برکت نخواهد داشت. اگر محبت باشد و کار هم در راستای محبت باشد مبلغی را هم که در ازای آن دریافت می کنم پر برکت خواهد بود.و این مصداقی برای تمام کار ها می باشد. کسی که در کارش عشق وجود داشته باشد درآن کاروحرفه به ارتقاء می رسد. در کنگره 60 چه چیزی ما را در کنار هم جمع کرده است ،برای چه چیزی دور هم جمع شده ایم ؟ آیا برای پول و مقام است ،خیرچون پول ومقام در اینجا نیست،در اینجا چیزی غیرازعشق و محبت نیست ،پس این عشق ومحبت است که ما را به هم متصل می کند.ممنون که به صحبتهای بنده گوش کردید.
تایپ:مسافرامیرحسین لژیون اول
ویراستاری وارسال:مسافرعلی لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
79