English Version
This Site Is Available In English

محبت کردن صوری و قراردادی نیست

محبت کردن صوری و قراردادی نیست

جلسه ششم از دور چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دنا، به استادی راهنما محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من»، روز یکشنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴:۱۵ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر اجازه داد در کنگره حضور داشته باشیم، برای آموزش و خدمت کردن. از نگهبان لژیون سردار تشکر می‌کنم بابت این‌ که این فرصت را به من دادند تا به‌عنوان آخرین جلسه لژیون سردار ۱۴۰۳ در خدمت شما باشم. همان‌طور که می‌دانید، امروز جلسه وادی چهاردهم است. داشتم به لژیون سردار و دستور جلسه در پایان سال فکر می‌کردم. روزی که در شهرضا استارت لژیون یکم را زدیم و از پارک که آمدیم، زیر صفر بودیم. حرکتی که زدیم، تشکیل لژیون سردار بود. 

اوایل که لژیون سردار را تشکیل دادیم، هفت یا هشت نفر دور هم نشستیم و گفتیم باید لژیون سردار را تشکیل بدهیم، چون گل‌ریزان نزدیک بود و موظف دانستیم لژیون سردار را راه‌اندازی کنیم. خدا را شکر، بچه‌ها، حمایت کردند. سه جشن گلریزان داشتیم و امسال هم، در سال ۱۴۰۳، جشن گل‌ریزان بسیار خوبی برگزار کردیم. به این نتیجه رسیدم، هر شعبه‌ای که در حال راه‌اندازی است، واقعاً نیاز مالی دارد و این نیاز به قدرت مالی، توان حرکت رهجوها را نشان می‌دهد. لژیون سردار، به‌صورت خدادادی، عشق و محبت را به انسان‌ها هدیه داده است.
این‌گونه نیست که بگوییم یکی کرَم دارد و یکی ندارد؛ هرکسی به اندازه خودش دارد، چرا که می‌توانیم محبت را دریافت کنیم. یعنی هیچ انسانی تهی نیست، بلکه به اندازه ظرفیتش محبت را دریافت می‌کند. وقتی می‌گوییم تهی، این بستگی به عملکرد ما دارد. هیچ‌وقت انسان خالی نیست. شاید انسان سنگدلی باشد، ولی در آخر، محبت را درون او می‌بینیم. انسانی که می‌خواهد محبت داشته باشد، باید آگاهی داشته باشد، باید معرفت و دانایی داشته باشد تا بتواند محبت را درون خودش جاری کند و به وجود بیاورد. لژیون سردار هم همین را از انسان می‌خواهد. وقتی ما مبلغی را می‌بخشیم و عضویت لژیون سردار را می‌گیریم، یک تکان در درون ما ایجاد می‌شود. عضویت در لژیون سردار یعنی بخشش، محبت، دانایی و آگاهی. وقتی این اتفاق‌ها درون ما رخ می‌دهد، به کجا می‌خواهیم برسیم؟
در دعای کنگره می‌خوانیم که ان‌شاءالله برسیم به آنجایی که از آن انشعاب پیدا کرده‌ایم. وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است، با وادی تفکر شروع می‌شود و با عشق و محبت به پایان می‌رسد. اما آیا این آخرین وادی است؟ عشق و محبت پایان است یا دوباره به تفکر باز می‌گردد؟ این پایان نیست، بلکه سرآغاز یک مسیر جدید است. وقتی بخواهیم یک مثلث بسازیم، یک ضلع محبت، یک ضلع لژیون سردار و یک ضلع اعضای لژیون سردار است که این مثلث را کامل می‌کند.
اعضای لژیون سردار آیا محبت در درونشان وجود دارد؟ آیا آگاهی نسبت به محبت دارند؟ وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم افرادی که در لژیون سردار خدمت می‌کنند، درصدی از دارایی خود را اهدا کرده‌اند و عضویت لژیون سردار به آن‌ها داده شده است. آیا آن‌ها می‌توانند محبت را درک کنند؟ آیا می‌توانند به دیگران احترام بگذارند؟ آیا می‌توانند دیگران را دوست داشته باشند و ببخشند؟ ما وقتی که مبلغی را پرداخت می‌کنیم، آیا می‌توانیم دیگران را هم ببخشیم؟ آیا به دیگران احترام می‌گذاریم یا فقط نام عضویت در لژیون سردار را یدک می‌کشیم و هنگام بروز یک اتفاق نمی‌توانیم ببخشیم؟
وادی چهاردهم، لژیون سردار و اعضای لژیون سردار، با آموزش‌هایی که دریافت می‌کنیم و خود سیستم کنگره، همه این‌ها وسیله‌ای هستند تا انسان بتواند رشد کند. محبت کردن، بخشش، احترام گذاشتن، لژیون سردار، لژیون سفر اول، CD نوشتن، داروی OT، خدمت کردن، وادی‌ها، و تمامی آموزش‌ها، نقش یک وسیله و ابزار دارند که ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم تا به یک هدف برسیم.

وادی چهاردهم درباره عشق و محبت است. ما در لژیون سردار شرکت می‌کنیم، گوش می‌دهیم که استاد چه می‌گوید و بعد بلند می‌شویم و می‌رویم. اما در CD محبت که آقای مهندس صحبت می‌کنند، می‌گویند معرفت یعنی آگاهی و آگاهی در جهان‌بینی یعنی دانایی، مثلث دانایی سه ضلع دارد: آموزش، تجربه، تفکر.
یعنی برای رسیدن به محبت، باید از آموزش شروع کنیم، آموزش بگیریم، تجربه کنیم و تفکر کنیم تا به آگاهی برسیم و از آن آگاهی به معرفت دست یابیم. وقتی که از معرفت و آگاهی شروع کردیم، می‌توانیم به دیگران محبت کنیم و دیگران هم به ما محبت کنند.
نکته‌ای که معمولاً همه از آن ضربه می‌خورند، تجربه کردن است. آموزش گرفته‌اند، اما وقتی به مرحله تجربه کردن می‌رسند، نمی‌توانند. یعنی نمی‌توانند به دیگران احترام بگذارند و عشق و محبت را به دیگری انتقال دهند. در اینجا دانایی حقیقی حاصل نشده و فقط به دانایی شبیه است.
محبت کردن صوری و قراردادی نیست، به لمس و سخن گفتن نیست. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا نمی‌توانیم محبت را قراردادی کنیم؟ زیرا راه انتقال محبت و دریافت آن از طریق حس است و حس هرگز به انسان دروغ نمی‌گوید. ما حس‌ها را درون خودمان نمی‌توانیم تغییر دهیم. محبت کردن، بخشیدن و احترام گذاشتن نیز همین‌گونه است. در صور پنهان، هیچ‌کس نمی‌تواند سر دیگری کلاه بگذارد و محبت را قراردادی کند.
محبت پدر به فرزند، محبت مرد به زن، محبت دوست و همکار، اگر به‌صورت قراردادی باشد، طرف مقابل متوجه می‌شود. در لژیون سردار، به‌عنوان یک عضو، حرکت می‌کنیم و قرار است به یکی از صفات خداوند، یعنی بخشش، برسیم. اما این مسیر، گذرگاه‌های سختی دارد و به همین سادگی نیست. باید از مسیرهایی عبور کنیم که دشوارند. یکی از آن‌ها همین محبت کردن، بخشیدن و رسیدن به مثلث دانایی است.
ما در لژیون سردار هستیم، خدمت می‌کنیم و ادعا داریم که بچه کنگره‌ای هستیم، اما اگر محبت‌های ما سوری و قراردادی باشد، آن‌وقت مانند ظروف تهی خواهیم بود. آقای مهندس در CD محبت، درباره باور بسیار صحبت می‌کند. آیا ما برای آن چیزی که به آن باور داریم، ارزش قائل هستیم؟
در لژیون سردار از بخشندگی صحبت می‌کنیم. چرا ما می‌بخشیم و چرا باید بخشیده شویم؟ بزرگ‌ترین سلاح نیروی منفی چیست؟ ماده و مادیات، که نیروی منفی از آن بسیار ثروتمند است. نیرویی که ثروتمند باشد، کارهای بسیاری می‌تواند انجام دهد. اما اگر انسان‌ها صفت بخشندگی را اجرا کنند، نیروی مثبت قوی‌تر می‌شود و نیروی منفی ضعیف می‌گردد.
چرا انسان نمی‌تواند ببخشد؟ زیرا نیروی منفی به او اجازه نمی‌دهد. اگر ببخشیم، مانند این است که بخشی از دارایی خود را از دست داده‌ایم، اما این از لحاظ روحی ما را غنی‌تر می‌کند. نیروی منفی نمی‌خواهد ما این را درک کنیم. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر میلاد لژیون دوازدهم، مسافر محمد لژیون دوم، مسافر فرید لژیون پنجم 
ویرایش: مسافر عباس لژیون پنجم، مسافر فرید لژیون پنجم 
عکاس: مسافر حمید لژیون سوم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .