چهاردهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی ارگ کرمان با دستور جلسه " وادی چهاردهم عشق و محبت " با استادی راهنمای محترم مسافر رضا و به نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر یاسر روز یکشنبه 26 اسفند ماه 1403 آغاز به کار نمود
سخنان استاد جلسه:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگه فرصت خدمت در کنگره به من داده شد تا از انرژی و حال خوشه کنگره بهره ببرم. به رسم ادب تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان ، تشکر میکنم از ایجنت محترم، راهنمای خوبم آقا محسن نقدی راهنمای درمان سیگارم آقا مجید زنگی آبادی، و همه عزیزانی که در کنگره ۶۰ نقشی را ایفا میکنند.
موضوع دستور جلسه هفتگی در خصوص وادی چهاردهم است وادی چهاردهم به نظر من مجموع تمام وادیهایی که توی کنگره ۶۰ هست وادی چهاردهم است.
تعداد صفحات وادی چهاردهم رو اگر نگاه کنید به دریای عشق و محبت پی میبرید و میبینید که عشق و محبت پایانی ندارد. اینقدر مطلب در مورد عشق و محبت هست شاید من بگم اگر آقای مهندس در این مورد بخواهند یک کتابی رو ارائه بدهد میتوانند و مطلب در موردش هست.
هر وقت هر شخصی که استاد جلسه مینشیند همه این رو متوجه شدهاید که هر دفعه تکرار میشود توی سخنان استاد آنچه هست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست.
من کی فکر کردم در مورد این جمله که هر دفعه در استاد جلسه هر شخص که باشد تکرار میکنند.
معنای مفهوم این جمله میگه آنچه باور است محبت است یعنی آنچه که من در زندگی در هستی ،حیات مادی، توی صور پنهانم بهش باور و اعتقاد داشته باشم ،میخواد هرچی باشه اگر با محبت و عشق عجین نشده باشه و چاشنی محبت نداشته باشه ، میشه همون ظروف تهی.
ظرفی که پر است میشه همون عشق و محبت.
توی وادی چهاردهم آقای مهندس نوشته اند دستهایی که کمک میکنند مقدستر از، لبهایی هستند که دعا میکند. ولی من که توان و قدرت عشق و محبت کردن را ندارم اقای مهندس میگویند اگر نمیتوانی به دیگران عشق بورزید، بهشون امید بده.
اول اون چیزی که اقای مهندس بهش اعتقاد دارند و من هم به اون باور رسیدم هر چیزی توی دنیا یک مثلثی داره، هر کاری رو که من بخوام انجام یک مثلثی داره تو کنگره خدمت کردن عضو لژیون سردار شدن،دنور شدن ، پهلوان شدن.
من اگر به معنای واقعی عشق و محبت رسیده باشم میبینم یک نفر داره به من عشق میورزه و دوستم داره.
آقای مهندس میگویند ما در کنگره سلاحمون سلاح عشق و محبت است، آمدم که توی کنگره، دیدم یک نفر دارد از داشتههاش به نداشتههای من اضافه میکند . از دانستههاش برمیداره و به ندانستنهای من اضافه میکند و اون آقای مهندس بود اون راهنما بود اون مرزبانی بود که هر جلسه میاد درب رو باز میکند این عشق و محبت واقعی است واتفاق میفتد ، دوست دارم عاشقتم دمت گرم و اینها نیست. من باید عشق و محبتم بدون چشم داشت باشد
خداوند توی کتاب آسمانی گفتهاند انسانها موجوداتی زیانکار ، ناسپاس و فراموش کننده ای از رب خویش هستند.
ما توی آزمون ماهیانه سه شنبه قبل یک سوالی از جهان بینی داشتیم، ظرفیت و گنجایش بیشتر چی میخواد؟ دانایی بیشتر میخواد.
من هرچه داناییم بیشتر باشد عشق و محبتم خالصتر میشود. همه هستی را دوست دارم همه انسانها را دوست دارم و نگاهم به یک نفر که سر چهارراه وایساده، نگاه من نسبت به اون از بالا به پایین نیست.
و مثلثی که آقای مهندس توی واددی چهاردهم عنوان میکند مثلث سایه ها ، جاذبه و حس.
عشق و محبت خورشیدی است که به تمام عالم میتابد من هر قدر از خورشید دورتر شوم گرما و انرژی او کمتر میشود، پس اگر بخواهم عشق و محبت بورزم باید از دروازههای نفرت عبور کنم
در مورد این مثلث اگر بخوام توضیح مختصری بدهم سایه ها یعنی همان جسم، انسانی که وجود داره،جاذبه چیه ؟ توی کنگره ۶۰ مهمترین چیزی که برای یک سفر اولی هست اون جاذبه است. برای انتخاب کمک راهنما ازش میپرسند ببین کی به دلت مینشینه و از کی خوشت میاد یعنی من نسبت به بعضی انسانها جاذبه دارم به بعضی ها، دافعه.
و قسمت سومش حس است، بزرگترین بهترین پدیدهای که توی دنیا و هستی وجود دارد حس است من با حس دیگران را دوست دارم ،با حس عشق میورزم و با حس از دیدن منظرهها لذت میبرم و اگر حس من بیشتر از اون ظرفیت و گنجایشی که دارم باز بشه ممکنه من تخریب ایجاد بکنم.
پس میگوید عشق و محبت آغاز و پایانی ندارد.
من خودم وقتی کلمه عشق به ذهنم میومد فوری با خودم میگفتم یعنی جنس مخالف، عشق یعنی این.، پس عشق بین خالق و مخلوق چیه؟پس عشق بین راهنما و رهجو چیه؟ عشق بین دو تا دوست چیه؟ و امواج عشق همه جا هست ولی قابل رویت نیست.
و فرق بین خود شیدایی مستان وعشق و محبت واقعی عمل سالم خیلی زیاد است.
توی کتاب وادی چهاردهم میگوید که اگر شما بخواهید عشق واقعی داشته باشید عقل و ایمان نقش موثری دارد، توی کتاب مثال زده است اگر عقل و ایمان نباشد همانند شتری که عقل ندارد.
وقتی شتری که مست و سرکش است اگر رهاش کنید شاید هر عملی ازش سر بزنه و خرابی به بار بیاورد. واین شکلیه میخواستم توی انسان مثالش بزنم. و اگر عقل و ایمان شروع بکنند به مهار کردن عشق، اون عشق میشه یه عشق پاک، واقعی و سالم.
من دیگران را دوست دارم ولی به خاطر جیبشون دوست ندارم. من انسانها رو دوست دارم ولی به خاطر رنگ لباس و مذهب و دینشون دوستشون ندارم.
در آخر برای همه عزیزان سالی خوب، خوش و خرم آرزو میکنم. سرشار از عشق و محبت ، مهر باشد و اتفاقهای خوب و قشنگی براتون بیفتد.
و ۱۴ روز تعطیلات عید توی کنگره ۶۰ ،همچنین تعطیلات تابستان برای یک سفر اولی یک آزمون بسیار سخت و مهمی است توی نوشتارها میگوید توی سفر اول با آنچه علاقه داری مشغول باش وقت خودت رو با سی دی نوشتن، گوش کردن سیدی سپری کن حتی الامکان مسافرتهای راه دور نروید، مراقب خودتون باشید
از اینکه با سکوت زیباتون به صحبتهای من گوش کردید
در ادامه " گزارش تصویری از هفتمین مراسم افطاری در شعبه ارگ کرمان "


.jpg)
- تعداد بازدید از این مطلب :
185