جلسه چهارم از دوره دوازدهم سری گارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر بهرام و دبیری مسافر عباس، با دستور جلسه: (وادی چهاردهم) در روز یکشنبه تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۲۶ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
امیدوارم که حالتان خوب باشد و ماه مبارک رمضان ماه خوبی برایتان باشد. رهایی این هفته را هم خدمت خودشان و راهنماهایشان تبریک میگویم پیشاپیش عید نوروز را تبریک میگویم.
دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من است. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. من که میگویم کلام خود نیست بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکسی نیست.
در رابطه با وادی چهاردهم صحبت کردن سخت است ما سیزده وادی پشت سر گذاشتهایم و باید یواش یواش به تزکیه و پالایش برسیم تا بتوانیم وادی چهاردهم را درک کنیم.
این وادی سه مولفه عشق را میگوید عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و عشق خالق به مخلوق. اگر بخواهم در رابطه با عشق صحبت کنم خودم قبل از اینکه وارد کنگره۶۰ بشوم و میدانستم که عشق است ولی در حد خاص میدانستم که چی است تا زمانی که به کنگره۶۰، آمدم و معنی عشق و محبت را اینجا بهتر درک کردم.
زمانی که یک تازه وارد به کنگره۶۰ میآید با آغوش باز از آن استقبال میکنند بدون اینکه بدانند از کجا آمده و اهل کجا است به آن خدمت میکنند و این خاص بودن عشق زمانی که پدر و مادر از بدو تولد یک عشقی به فرزندش دارد و عشق فرزند به پدر و مادر یا خویشاوندان.
برای من قبل از آمدن به کنگره۶۰ همین حد بود ولی اینجا یاد گرفتم فقط این خاص نیست حتی حیوانات هم این عشق خاص را دوست دارند خیلی از حیوانات هستند که بچه هایشان را دوست دارند و این یک عشق غریزی است که در وجود همه است.

وقتی میخواهیم درباره عشق صحبت کنیم میشود درباره هستی و خداوند بگوییم یا اینکه آقای مهندس دژاکام را بگویم زمانی که آمدند و خودشان را درمان کردند میتوانستند دنبال کار خودشان بروند ولی با همه این سختیها، آمدند و شروع به انجام دادن کردند که من مهدی به اینجا بیایم و بتوانم صحبت کنم.
چیزی که در کنگره۶۰ یاد گرفتم میشود از خودت بگذری و بتوانی یواش یواش به حرکت در بیای و بتوانیم خودمان را ببخشیم زمانی که توانستیم خودمان را ببخشیم همانطور که آقای مهندس دژاکام میفرمایند.
سرزنش کردن و غیبت کردن قلب من را به درد میآورد این همان مفهوم عشق است که من مهدی یاد بگیرم و بیایم شروع کنم و حرکت کنم و این دوست داشتن را بالا ببرم و این که زمانی، کسی حرفی به من میزند شاید به خاطر ندانستن است همین که بدانم از روی ندانستن همچین حرفی را زده، من خیلی راحتتر میتوانم از این قضیه بگذرم.
همینطور که میگوید خود خداوند و هستی عشق است همهی راهنماها، همسفران و مسافران عشق هستند من مهدی هم باید یاد بگیرم زمانی که به کنگره۶۰ آمدم بتوانم با تزکیه و پالایش و کار کردن وادی اول تا سیزدهم شروع به کار کردن کنم تا شاید بتوانم یک کلمه از وادی چهاردهم را درک کنم.
از این که به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محسن لژیون هفتم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
۲۵۳