مشارکت مکتوب به قلم مسافران لژیون دوم
مسافر حسن:
برای رسیدن به وادی چهاردهم یا همان وادی عشق، بایستی سیزده وادی را پشت سر بگذاریم، برای رسیدن به تکامل در جهت مثبت و ارزشها، باید قاعده مثلث محبت باشد زیرا غیر ممکن است که انسان به معرفت و شناخت بالا برسد، اما محبت نداشته باشد، محبت نقطه شروع مشخصی ندارد و از ازل تا به امروز بوده است.
محبت کردن تنها از طریق ظاهری و نمایان و یا به صورت کلامی نمیباشد، محبت یک آموزشی است که باید آن را فرا گرفت تا به آرامش رسید. همچنین برای رسیدن به آرامش افکار و اندیشه ما تعیین کننده است و سواد، شرایط جسمی خاص و مقام تاثیری در آن ندارد. پایههای اصلی محبت معرفت و دانایی است و اگر عشق حقیقی باشد، ذرهذره آن را لمس خواهیم کرد. اگر شادی و آرامش را درون وجود خود لمس نمیکنیم، قطعاً اشکال در رفتار گفتار و پندار ماست. نظر بنده این است که برای رسیدن به آرامش و برای داشتن محبت درونی، بایستی دانایی موثر داشت.
مسافر بهروز:
زمانی که من وارد کنگره شدم، حالی خراب و آشفته داشتم. تمام حسهای من بسته بود، هیچ تعریفی از عشق و محبت نداشتم چون تمام افکار من بر پایه منفی ساخته شده بود و با کوچکترین حرف یا حرکتی دلخور و ناراحت میشدم. بارها اتفاق افتاده بود که وقتی از کنگره به منزل برمیگشتم، به همسفرم میگفتم دیگر به کنگره نخواهم رفت یا راهنمای خودم را عوض خواهم کرد، زیرا نقطه تحمل پایینی داشتم و برایم خیلی سخت بود که حرف راهنمایم را گوش کنم ولی وقتی رفتهرفته مدتی از سفر من گذشت، حسهای من باز شد و معنی عشق و محبت را بهتر فهمیدم، روز به روز گرایش من به کنگره بیشتر شد و حتی یک روز هم در جلسات غیبت نکردم، لحظه شماری میکردم که به کنگره برسم. پیوند محبتی میان من و راهنمای محترم بنده ایجاد شده بود و افکار گذشته درمورد ترک کنگره و یا تعویض راهنمای خود را به کلی فراموش کردم، حتی به همسفرم گفتم من به راهنمای خود آقا مجتبی ارادت قلبی فراوانی دارم و خیلی دوستشان دارم. عشق و محبت یعنی دست کسی را گرفتن و از منجلاب بیرون کشیدن و به راه راست هدایت کردن، عشق یعنی با جان و دل به کنگره خدمت کردن بدون هیچ چشم داشتی؛ من امیدوارم که بتوانم با فرمانبرداری از راهنمایم و خدمت کردن به کنگره، عشق و محبتی که از کنگره دریافت کردم را به کسانی که وارد کنگره میشوند تقدیم کنم. از راهنمای خوبم آقای مجتبی خداکرمی کمال تشکر و قدردانی را دارم امیدوارم که بتوانم روزی با گرفتن شال نارنجی به کنگره خدمت کنم.
مسافر محمد:
زمانی که ما سفر دوم را آغاز میکنیم وادی چهاردهم را خیلی بیشتر از سفراول درک میکنیم. در تمام وادیها کم و بیش از محبت صحبت شده است اما در وادی چهاردهم آقای مهندس بیشتر و کاملتر راجع به محبت عشق ایمان صحبت میکنن که اگر از اول مسیر، اگر طبق شیوه سیستم پیش برویم، زمانی که به رهایی رسیدیم، به معنای واقعی جهت و مسیر زندگی ما به عشق و محبت حقیقی خواهیم رسید و نه تنها خودمان از زندگی لذت میبریم، بلکه جبران خسارت روزهایی را خواهیم کرد که باعث اذیت و آزار خانواده و یا دوستان شدهایم و جالبتر اینکه تبدیل به الگوی خوبی برای دیگران میشویم. تمام آموزش های مفید و پر از عشق و انرژی مثبت را مدیون سیستم کنگره۶۰ و راهنمایان محترم هستیم؛ در آخر اینکه محبت کردن هم باید درست و به جا باشد، من شخصا شاهد زندگیهایی بودم که بخاطر محبت کردن و حمایت بیجا باعث جدایی و تنش میان اعضای حانواده شده بودند، پس نتیجه میگیریم که محبت کردن خوب است ولی اگر درست و بجا باشد.
ممنون از توجه شما که مطالعه نمودید..

نویسندگان: مسافران لژیون دوم
ویرایش متن: مسافر محسن
ارسال : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
91