جلسه هشتم از دوره بیست و سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای یکشنبه نمایندگی شیروان به استادی ایجنت محترم مسافر محمود ، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تاثیر آن بر روی من " بیست وششم اسفندماه ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. من که میگویم کلام خود نیست، بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکسی نیست، مگر معنای آن، بداند که آن چیست . ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دلسنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید . آری رابطۀ پدری، فرزندی، مادری،خواهری،برادری، همسری، فامیلی،دوستی،همه وهمه امری صوری واعتباری و قراردادی هستند و اگر پیوندمحبت،بین آنها وجود نداشته باشد، آنها جز یک سری اسم و نسبت،چیزدیگری نیستند.وقتی باورها با محبت واقعی عجین شوندمعنی محبت را لمس می کنیم ودیگرانی که هیچوقت از نظر محبت،حضور نداشته اند، همان ظروف تهی هستندکه هیچوقت به آنها کاری نخواهیم داشت.
ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که یکبار دیگر توفیق یافتم در این جایگاه قرار بگیرم تا به شما عزیزان خدمت نمایم . خوب است بدانیم اساس و کار هستی، مبنای وجود همه ما و تمام اجزایی که در زمین و آسمانها هست، همه اینها برگرفته از عشق، محبت و دوست داشتن می باشد .عشق و دوست داشتن محبت بیدریغ خالق به مخلوقاتش است که این نظام را شکل داده .ما، یازده ماه درس میخوانیم، الان در دوازدهمین ماه است که حضور داریم از وادی اول که با درست فکر کردن و یا به چه چیزی فکر نکردن، شروع کردهایم و پلهپله رسیدیم به وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است. برداشت من این است که اگر انسان بخواهد در مسیر حرکت به حالی برسم که من انسان بامحبتی هستم اصلاً تصادفی نیست بدون علم و آگاهی نمیتوانیم عنوان کنیم که من انسان بامحبت و عاشقی هستم. ما برای اینکه به دروازه این وادی برسیم باید از سیزده وادی گذر کرده باشیم، حداقل از هر وادی دو یا سه کلید برداشته باشیم تا بتوانیم وارد این شهر ، آبادی و یا وادی چهاردهم شویم ،آنچه را که من در کنگره 60 راجع به محبت آموختم بسیار متفاوت است بامعنای محبت در خارج از سیستم که حتی رابطههای خونی ما مثل پدر، مادر و فرزند. اگر هم چاشنی محبت نباشد همه آنها قراردادی بیش نیستند، اگرمحبت نباشد همان ظروف تهی هستند .
.jpg)
همانطور که در متن پیام وادی خوانده شد ، هیچ حسی و هیچچیزی بین انسانها اتفاق نمیافتد تا اینکه رسیدیم به وادی چهاردهم، همه برای این است که من امروز بفهمم هدف من چیست؟ مقصد من کجاست؟ باید تبدیل به چه موجودی بشوم که نقطه نهایی آن، تکامل و تعادل است، فاصله بین محبت در بیرون و چیزی که اینجا شروع میکنیم به یادگیری، بسیار زیاد است. در کنگره وقتی راهنما یک هفته فرمان قطع مصرف میدهد این عین محبت و دوست داشتن است چون دوست دارد حال ما و شما سالیان سال ، خوب باشد یک هفته سختی و خماری بکشیم درحالیکه اگر بیرون به کسی که چند تا سرفه میکند مواد تعارف میکردیم مصادف بامحبت کردن بود چون از عواقب آن آگاه نبودیم و استمرار در این عمل باعث میشد طرف به کارتنخوابی برسد ، حال اینکه در کنگره که ظاهرش با قضا وقهر است بعد از یازده ماه با ظاهری بسیار بهتر و مطلوبتر، با افزایش وزن صد کیلویی برای گل رهایی خدمت جناب مهندس میرسند؛ بنابراین برای عاشق شدن و محبت کردن هم باید با تفکر و اندیشه باشد، این جز با علم و آگاهی امکانپذیر نیست، بهعنوان یک قانون اصلی باید بدانیم مبنا و اساس هستی، تمام اجزا آسمان زمین و انواع موجودات، برای اینکه من درست زندگی کنم جز بر اساس محبت نیست، آنچه ما در کنگره به دنبال آن هستیم تنها پنج درصد آن برای درمان اعتیاد است نودوپنج درصد به دنبال احیای انسان هستیم. میخواهیم راهی را که گمکردهایم پیدا کنیم و به مسیر صراط مستقیم برگردانیم، تکامل در جمع اتفاق میافتد این جمع را من برای قطع مصرف نمیخواهم بلکه برای رسیدن به آن هدف کلی میخواهم. اینکه ما هر هفته سه تا چهار روز حضور مستمر داریم هدف بزرگی پشت آن وجود دارد آن را کماهمیت نبینیم، اگر نگاه این بود که در ابتدا و شروع درمان اعتیاد، با رهایی دیگر شاهد حضور کسی در این سیستم نبودیم پس باید بمانیم و نقاط قوتمان را افزایش بدهیم تا به یک درجه و مرتبه خوبی برسیم حضور پیشکسوتان، ماندن و خدمت کردن در کنگره جز محبت و دوست داشتن نیست. سفر اولیها، شکوفه های یاس هر شعبه هستند اگر حضور سفر اولیها در این کارگاه را نداشته باشیمباقی نقشها خودبهخود حذف میشوند، دیگر نه ایجنت، نه راهنما و نه مرزبان مفهومی پیدا نمیکند، نقطه عطف شروع کار ما اتفاقا همه انسانهای دردمند هستند وقتی ما صد نفر مصرفکننده داریم که میخواهند رهایی را تجربه بکنند نیاز به انسانهایی داریم که به این عزیزان کمک کنند راه را نشان بدهند. اگر ما این موضوع را ندانیم با یک اخم راهنما قهر میکنیم و دنبال کارمان میرویم، راهنما یک دلیل دارد که به ما سخت میگیرد و الا با کسی مشکل و دشمنی ندارد، آن چیزی نیست جز محبت. بعد حضورمان با عشق خواهد بود نه بهاجبار، اگر به این رسیدیم و حضور همه این عوامل چیزی نیست جز بر اساس عشق ورزیدن و محبت کردن به دیگران، اگر به این مرحله رسیدیم ما به تکامل رسیدیم ماهیت کنگره 60 بر اساس دوست داشتن است تا اینکه این زنجیره قطع نشود و در این دنیا تنها من و شما نبودیم که مشکل داشتیم اگر آن چیزی که ما از پیشکسوتهایمان یاد میگیریم و آن را انتقال بدهیم به درد دیگر انسانها خواهد خورد ، ما در حال حاضر تمام تلاشمان را میکنیم برای انسانهایی که نمیشناسیم همانطور که چند سال قبل کسانی بودند که این کار را برای حال امروز ما انجام دادند و این جز هوشمندی و تفکر غنی که پشت این سیستم توسط جناب مهندس دژاکام هست نیست و اینکه ما میمانیم خدمت میکنیم و چاشنی آن محبت است.
مرزبان خبری : مسافر صادق
عکاس : مسافر مهدی لژیون پنجم
تایپ : مسافر جواد لژیون یکم
ویراستاری : مسافر محسن
ارسال : مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
199