English Version
This Site Is Available In English

خداوند هرچیزی را که آفریده است از روی محبت است

خداوند هرچیزی را که آفریده است از روی محبت است

جلسه پنجم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر منصور با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" روز یک‌شنبه مورخ 26  اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:

تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و راهنمای عزیزم و نگهبان لژیون سردار پهلوان علیرضا که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم، خدا را شکر می‌کنم بابت اینکه به من محبت داشته است و کنگره 60 را سر راه من قرار داده است. کنگره60 جایی است که من تا قبل از آن هیچ مفهومی از محبت و عشق را درک نمی‌کردم و فقط توهم این بود که معنی عشق و محبت را می‌دانم، اما در کنگره 60 عشق و محبت واقعی را متوجه می‌شوم.
در مورد وادی چهاردهم بخواهم صحبت کنم؛ خداوند هرچیزی را که آفریده است از روی محبت است، انسان و کهکشان‌ها و ستارگان را آفریده است و نعمت‌های بسیاری را در اختیار انسان قرار داده است و این از نشانه‌های محبت است، خورشید را طوری آفریده است که به همه انسان‌ها یکجور و به یک اندازه می‌تابد، باران برای همه انسان‌ها یکجور می‌بارد و برایش خار بودن یا گل بودن فرقی نمی‌کند. خداوند به همان اندازه که صفات خوبی دارد به انسان هم به همان اندازه بخشیده است و همه این‌ها در محبت خلاصه می‌شود.
کسی که محبت نداشته باشد کاری از دستش برنمی‌آید، هیچ پیشرفتی نمی‌تواند داشته باشد، کسی که محبت نداشته باشد حتی یک خواب آرام ندارد، شب نمی‌تواند سرش را راحت روی بالشت بگذارد چون درون او پر از کینه، نفرت، انتقام و حسادت است، برای همین انسان‌هایی که خیلی خوب می‌شوند به خاطر همین چیزها است، به طور مثال جناب آقای مهندس از غیبت کردن، سرزنش کردن یا ناشکری کردن بیزار هستند، چون درون ایشان پر از محبت است. یک شخصی می‌گفت؛ کسی که به محبت واقعی رسیده است و مشغول تماشا کردن قاتلش است به نظرت قاتلش را بیشتر دوست دارد یا فرزند خودش را؟ گفتم که خب فرزند خودش را، گفت نه این انسان مانند خورشید می‌ماند به همه به یک چشم نگاه می‌کند، یعنی به آن قاتلش هم مانند فرزند خودش نگاه می‌کند چون به آن شناخت و معرفت رسیده است و می‌داند که آن شخصی که قاتل شده است نمی‌داند که محبت چه‌قدر شیرین است یا دانایی لازم را ندارد و متوجه نیست که دارد بدی می‌کند، بنابراین به هر دو این‌ها به یک دیدگاه نگاه می‌کند.
{دو روز پیش خاطره‌ای را به یاد آوردم، حدودا 3 سال پیش من پسرم را از دست دادم، الان زیر خاک است و اگر کنگره 60 نبود مطمئنا من تا الان خودکشی می‌کردم، اما کنگره 60 به من یاد داد که انتقام ادامه‌دار است و یک‌ذره از محبت داشتن را فهمیدم، فهمیدم که این شخص نمی‌دانسته یا کاری که کرده خواسته او نبوده و از قصد انجام نداده است. راهنمای عزیزم می‌گوید؛ که من حق مالکیت به فرزندم را ندارم و کل سهم من از فرزندم تا اینجا بوده است و عمرش همین‌قدر بوده، حالا محبت اصلی را بخواهیم مشاهده نماییم می‌توانیم آن را در راهنمایان ببینیم یا در لژیون سردار ببینیم، کسی که بلاعوض به اینجا می‌آید و از کارش، زندگی‌اش گذشت می‌کند و واقعا خیلی سخت است که شغل و زندگی‌ات را رها کنی و به اینجا بیایی فقط برای خدمت کردن و همه این‌ها به خاطر داشتن محبت است و زمانی می‌شود محبت کردن را درست انجام داد که معرفت وجود داشته باشد.
یک زمانی است که ما خوبی به کسی می‌کنیم و چشم‌ داشت از آن داریم و تا یک بدی به ما می‌کند فوری به خودمان می‌گیریم و می‌گوییم من این همه خوبی کردم فلان کار را کردم، ولی وقتی محبت به عام برسد می‌شود بخششو محبت داشتن یعنی بخشش و با خود بگویی که من این خوبی یا محبت را کردم و دنبال باز پس‌گیری نیستم، اینجاست که محبت اصلی را درک می‌کنیم، من در گذشت این دو سال پس از آن اتفاق موهای سرم سفید شدند اما معنی محبت را فهمیدم و فهمیدم این شخص نمی‌دانسته یا بلد نبوده یا این اتفاق تقدیر من بوده است و خیلی سخت است و اگر این محبت نباشد انسان می‌رود در فاز انتقام و کینه و روز خوشی هم نمی‌بیند.
امیدوارم که بتوانیم به آن محبت واقعی و پایه و اساس انسان بودن برسیم. قدیمی‌ها می‌گفتند؛ که با توحید و این‌ها به خدا می‌رسند، اما ما در کنگره 60 می‌گوییم که وادی چهاردهم محبت است و بامحبت می‌شود به خداوند رسید. امیدوارم بتوانیم در این راه ثابت‌قدم باشیم و ذره‌ای از آن محبتی که دیگران به ما کردند را جبران کنیم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران محمدی‌پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .