English Version
This Site Is Available In English

زمام‌دار راستین می‌گوید در مقابل انسان، انسان و با تواضع باشید

زمام‌دار راستین می‌گوید در مقابل انسان، انسان و با تواضع باشید

به نام قدرت مطلق الله

ما باید فرق صداقت تدبیر و راست‌گویی را بدانیم، چون فرق بین آن‌ها را نمی‌دانیم، برای ما ایجاد مشکل می‌کند. ما در خیلی از مسائل که می‌خواهیم حرف راست را بگوییم باید دقت کنیم که حرف راست ما کجا تدبیر به عمل می‌آید و کجا راست‌گویی می‌باشد. این نکته خیلی مهم است و‌ باید به آن توجه کنیم، ما نمی‌گوییم که دروغ‌گو باشیم ولی در بعضی‌اوقات می‌توانیم که پاسخ ندهیم، بعضی‌اوقات حرف راستی که می‌خواهیم بزنیم، ممکن است فتنه برانگیز باشد، یعنی ما یک حرف راستی را می‌زنیم، ولی ممکن است آن حرف با تمام صحیح بودنش برای ما فتنه‌ای به عمل آورد.

به‌طورکلی این مسئله از حساسیت زیادی برخوردار می‌باشد، ما نباید راز خود را همین‌طور با هرکسی در میان بگذاریم، اگر کسی جاسوس باشد ما باورمان نمی‌شود که جاسوس است. شما در مقام‌های سیاسی مشاهده کرده‌اید که در یک کشور بعد از گذشت سال‌ها متوجه می‌شوند که شخص جاسوس این کشور می‌باشد و کار جاسوس این است که می‌خواهد اطمینان ۱۰۰ درصد شما را جلب کند و شما نیز ۱۰۰ درصد اطمینان دارید که این شخص طرفدار شما می‌باشد، ولی در حقیقت آن شخص جاسوس است و می‌خواهد سر از کارهای شما در بیاورد. پس هر چیزی را نباید به هرکسی بگوییم چون ممکن است یک روزی همان حرف‌هایی که گفتید را برعلیه خودتان استفاده کند.

این موضوع این‌طور نباشد که ما از فردا هرجایی و در هر مسئله‌ای دروغ بگوییم و آن دروغ را تدبیر به عمل‌آوریم، شما فقط در مسائل خاصی که قرار می‌گیرید، باید این را در نظر داشته باشید که چه حرفی می‌گویید و چه عملی انجام می‌دهید. این عمل در کار تجارت، جنگ، مسائل سیاسی، معامله کردن و غیره مطرح می‌باشد. ما انسان‌ها، هر کاری که انجام می‌دهیم باید به پایان آن نگاه کنیم و لحظه را در نظر نگیریم، باید بدانیم این کار آخرش به کجا خواهد رسید، شما در هرکجا و هر قسمتی می‌خواهید به کسی وکالتی بدهید یا می‌خواهید با کسی شراکتی انجام دهید، باید همه مسائل را دقیق برنامه‌ریزی کنید و در این مسائل باید بیگانگان باشید.

یعنی نباید مطرح کنید که ما با یکدیگر دوست یا آشنا می‌باشیم، چون مسئله دوستی با مسئله شراکت فرق می‌کند، شما تدبیر را باید انجام دهید. انسان ممکن است در خیلی از مسائل در شرایط بحرانی قرار بگیرد و آن زمان اولین کاری که باید انجام دهد، بایستی ترس را از خود دور کند، چون ترس تفکر را می‌گیرد. خداوند در درون ما انسان‌ها یک قوت و یک نیروی بسیار بالایی اهدا کرده است که همه ما از آن غافل هستیم حال ممکن است به‌طور خاص باشد، ولی به‌طور عام هم می‌توانیم آن را بپذیریم، مشروط به آنکه بتوانیم از آن نیرو استفاده کنیم. گاهی اوقات تمام وحشت سرتاپای انسان را فرامی‌گیرد و نمی‌تواند از آن نیرو استفاده کند.

اگر انسان به آرامش برسد می‌تواند از آن نیرو استفاده کند و در درون هر انسانی این نیرو نهفته است. انسان در هر نقطه‌ای از جهنم که قرار داشته باشد، کافی است که روی خود را برگرداند و آن زمانی که شخص در جهنم می‌باشد یعنی به‌طرف تاریکی ایستاده است و بایستی خود را به‌طرف روشنایی برگرداند و این حرکت برای او حرکت بسیار مهمی می‌باشد. در سطح جامعه خیلی از انسان‌ها در بیداری خود ازلحاظ تفکر و اندیشه خواب می‌باشند. من بارها گفته‌ام، اگر حتی فرض کنیم که خداوند وجود دارد، این موضوع خود باعث آرامش ما می‌شود.

کسانی هستند که بعضی‌اوقات می‌گویند ما خدا را قبول نداریم ولی ما اول باید بدانیم که خدا چه است و هیچ‌کس نمی‌داند خداوند چه چیزی می‌باشد و چطور به وجود آمده است از دیدگاه ما این‌طور می‌باشد که می‌گوییم، یک نیرویی بر تمام هستی‌ حاکم است و بر همه‌چیز حساب‌وکتاب دارد، آن نیرو را نیروی الهی نام می‌بریم؛ اما اگر بخواهیم بگوییم که دقیقاً خداوند چه چیزی می‌باشد، ما در ذات آن اصلاً نمی‌توانیم هیچ فکری انجام دهیم. ما فقط می‌گوییم یک نیرویی بر تمام کائنات حاکم است و اگر به آن معتقد باشیم، دلمان آرام می‌شود.

شما مشاهده می‌کنید حتی کسانی هستند که به یک درخت کهنه می‌بندند و به آن اعتقاددارند این عمل آن‌ها هیچ کاری هم انجام ندهد ولی دل آن‌ها را روشن می‌کند یا شخصی به سقاخانه می‌رود و با روشن کردن چند شمع می‌نشیند، گریه می‌کند و این عمل دل آن فرد را آرام می‌کند. پس بنده ۱۰۰ درصد معتقد هستم نیرویی وجود دارد که می‌تواند به انسان‌ها کمک کند و نباید این نیروها را از انسان‌ها بگیریم، حال آن نیرو می‌خواهد از طریق کهنه بستن به درخت باشد یا از طریق شمع روشن کردن در سقاخانه پس ایستگاهی که به انسان آرامش می‌دهد را نباید از آن بگیریم و اگر این کار را انجام دهیم ممکن است شخص با از دست دادن آن نیرو حتی دست به خودکشی هم بزند.

انسان در صراط مستقیم که بخواهد حرکت کند بسیار سخت به نظر می‌رسد و اگر بخواهد به سمت حق برود و سخن حق بگوید کار بسیار دشواری می‌باشد. شما مشاهده می‌کنید یک فرد صبح تا شب با جابجا کردن بتن و انجام کارهای سخت در نهایت ۸۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد، ولی فردی با ایستادن در چهارراه‌ها و با فروختن مواد مخدر تا شب پنج میلیون تومان کاسبی می‌کند آیا کدام‌یک از این‌ها برنده‌اند، همه خیال می‌کنند در ظاهر آن شخصی که مواد می‌فروشد برنده است، ولی نمی‌دانند که این عمل بعدها زندان، درگیری، آگاهی و بازداشتگاه نیز به همراه دارد.

زمانی که مسئله حق جاری است، انسان باید دوست و رفیق را کنار بگذارد، اگر بنده در کنگره ۶۰ دوست و رفیق‌بازی را راه می‌انداختم این نظم و انضباطی که امروز کنگره دارد را نمی‌توانستم به عمل دربیاورم. کسی که گناه‌کار واقعی باشد، دلسوزاندن برایش خطا است و باید حق را از آن شخص بگیریم، شما یک‌زمانی می‌گویید که من از حق خود گذشت کردم، ولی آن گذشت شما از روی ترس می‌باشد و یک‌زمانی می‌گویید که بخشیدم ولی چون نمی‌توانید حق خود را بگیرید این حرف را می‌گویید، پس اگر حقی متصور است باید برای گرفتن آن تلاش کرد و درنتیجه آن حق را باید گرفت.

انسان‌ها نباید کم‌فروشی کنند، کم‌فروشان فقط آن دکان‌داری نیست که با ترازو کم‌فروشی می‌کنند، یک معلم، یک کارمند دارِ، یک مهندس و یک پزشک هم می‌تواند کم‌فروش باشد، خیلی جاهای دیگر هم می‌تواند کم‌فروشی وجود داشته باشد یک‌زمان ممکن است، یک راهنما، یک مرزبان یا حتی ممکن است من کم‌فروشی کنم و هیچ فرقی در جایگاه ندارد، انسان بایستی دروغ نگوید، غیبت نکند، تجسس نکند، گمان بد نبرد، شهادت دروغ ندهد، فساد نکند، به زیردستان خود کمک کند و غیره. پس فرمان الهی فقط این نیست که نماز بخوانیم و روزه‌بگیریم، نماز خیلی خوب است و باید بخوانیم، روزه نیز باید بگیریم، ولی هزاران فرمان دیگر هستند که در کنار آن‌ها باید انجام دهیم کارهای خداوند مثل شعبده‌بازی می‌ماند، اگر بروید به گلستان گاهی اوقات از آتش سر درمی‌آورید و وقتی در آتش فرومی‌روید از گلستان سر درمی‌آورید. پس به سمت جلو حرکت کنیم و این حوضچه‌هایی که آب خیلی کمی دارد آن‌ها را به بحر و دریا تبدیل کنیم.

نتیجه‌ای که می‌گیریم باید فرق تدبیر کردن و راست‌گویی و صداقت را تشخیص دهیم که باید چگونه عمل کنیم. گاهی اوقات می‌توانیم سکوت کنیم و پاسخ ندهیم گاهی اوقات حرف راستی که می‌‌گوییم، ممکن است فتنه برانگیز باشد و مشکلات زیادی را برای خود و دیگران به وجود آورد، پس بایستی آن‌ها را بسنجیم و نسبت به آن‌ها درست عمل کنیم. وعده خداوند دروغ نیست و اگر به فرمان‌ها الهی عمل کنیم رستگار خواهیم شد.

به قلم: مسافر مهدی‌الف لژیون پنجم
ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر حجت لژیون سوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .