در کنگره عشق آموختم

چهاردهمین جلسه ازدوره چهل و یکم کارگاهای آموزشی خصوصی  نیمایوشیج بهشهر با استادی مسافر حسن   نگهبان مسافرمجتبی ودبیری مسافربابک با دستور جلسه وادی چهاردهم وتاثیران روی من در تاریخ 1403/12/26یکشنبه  راس ساعت 16 شروع به کار نمود 

خلاصه سخنان استاد: 
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر خدا راشکرمیکنم  که درجمع شما هستم، تشکر میکنم از تمامی خدمتگزاران کنگره 60مخصوصا از آقای مهندس که کنگره را بنیان نهادند تا ما بتوانیم به درمان برسیم تشکر میکنم از ایجنت دوره قبل و حال که درحال خدمت هستن  آقا رضا ابراهیمی که این خدمت را به من واگذار کرد تشکر ویژه دارم ازاقای حمیدهمدانی , و راهنمای محترم خودم که به من کمک نمودن تابه درمان برسم .درباره دستور جلسه  بگویم آنچه باور است محبت است وانچه نیست ظروف تهی است .یادم هست اوایل که آمدم به کنگره  اگرمشارکتم ایرادی. داشت ببخشید.اوایل که من با آن حال خراب واردکنگره شدم  هرگز نمی فهمیدیم عشق چی هست محبت چی هست .همه اینها را  ازاستادم ذره ذره  یادگرفتم وحس هایم کم کم باز شد .توانستم به آن عشق و محبت برسم.ممنونم که با سکوت خود به صحبت هام گوش کردید

در ادامه ضیافت افطار دهی یکشنبه در نمایندگی نیمایوشیج

با آرزوی قبولی خدمت و عبادات شما 

تایپ: مسافر منوچهر لژیون یکم

عکس و تهیه خبر و بارگزاری : مسافر محمد باقر لژیون یکم 

خدا قوت