همسفر سهیلا:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. برای آنکه ظروف تهی نباشیم باید در جهت افکار و اندیشه و رفتار و کردار درست وخوب عمل کنیم ودانایی خود را افزایش دهیم، محبت و عشق در وجود همه ذست اما درجه خلوص آن متفاوت است و با ترکیه و پالایش می توان به محبت خالص نزدیکتر شد. عشق یعنی گذشتن از خویش، عشق یعنی سوختنی که تبدیل به نور شود نمونه بارز آن جناب مهندس که پس از کشف روش DST آن را برای خود نگه نداشت ونگفت من به درمان رسیدم و به بقیه کاری ندارم بلکه با عشق بلاعوض به هرکسی که طالب و تشنه رهایی بود کمک کرد تا در مسیر قرار بگیرد. اساس کار کنگره 60 بر مبنای عقل و عشق و ایمان است که اجزای مثلث محبت هستندمحبت به دو صورت عام و خاص وجود دارد، محبت خاص را همه ما با محبت وعشق به فرزندان و خانواده و نزدیکان مان تجربه کردهایم اما محبت عام یعنی محبت و عشق به تمام هستی و نیستی و تمام مخلوقات خداوند است. انسان ها به دو طریق دور هم جمع می شوند: از طریق خاصیت و محبت که کنگره هم با طریق خاصیت شروع شد ولی تمامی پایه های خودش را بر مبنای محبت بنا کرده است و به همین دلیل روز به روز پیشرفت می کند و اما توقع و مالکیت زمانی که در محبت دخیل شوند محبت را خراب می کنند. توقع ناشی از نیاز است و مالکیت هرچه زیاد شود محبت کم می شود. آموزش گرفتم در اثر عدم آگاهی مسافرم را با محبتی که به مالکیت آغشته بود آزار می دادم و از دید خودم محبت می کردم یا گاهی در مقابل محبتی که به دیگران می کردم توقع و انتظار داشتم. این وادی به من آموخت بلاعوض به دیگران عشق بدهم و آگاهی داشته باشم آن موقع لذت می برم امیدوارم همه ی ما بتوانیم به آن عشق و محبت بلاعوض برسیم و بی قید و شرط به تمام مخلوقین عشق بدهیم. در آخر هم خدا را شاکرم بابت وجود جناب مهندس و کنگره در مسیر زندگی ام و این بستر آگاهی که به من آموزش های نابی را می دهد که در هیچ جای دیگری تدریس نمی شود.
همسفر طاهره:
فقط بند محبت شما را به هم متصل نگاه میدارد و شاید بهتر است بگویم فقط بند عشق است این کائنات را به حرکت در میآورد. عدهای از ما فکر میکنیم که عاشق هستیم و عدهای نیز در جستجوی عشق هستیم این موضوع حکایت از آن دارد که همه ما به طور ذاتی به عشق نیاز داریم و مطمئناً ذرهای از آن در وجود تک تک ما قرار دارد شاید فکر کنیم که بین عقل و عشق تضادهایی وجود داشته باشد اما در کنگره متوجه شدیم که هر چقدر معرفت بالاتر برود انسان عاشقتر میشود. زمانی که دانایی بالا برود درک من از محیط نیز بالاتر میرود و دیگر نمیتوانم از کسی متنفر باشم،حتی اگر آن شخص در تاریکی باشد، همه ما این موضوع در لمس کردهایم هنگامی که یک نفر به رهایی میرسد و اعلام رهایی میکند و اشک شادی میریزد با اینکه ما نسبتی با آن نداریم ما از صمیم قلب غرق در خوشحالی میشویم هنگامی که در کنگره همدیگر را بغل میکنیم همه چیز خالصانه و پر از عشق است. در این وادی به تمرین محبت میپردازیم دوست داشتن دیگران، دوست داشتن طبیعت، قضاوت نکردن همدیگر و دوست داشتن کل هستی. در کل راه و رسم عاشقی کردن را میآموزیم تمام انسانها اجازه دارند که راجع به عشق صحبت کندن و در حد و ظرفیت خود آن را تجربه کنند عشق گوهر گرانبهایی است که خداوند قبل از فرستادن ما به این کره خاکی در سینهمان به ودیعه گذاشته و این ما هستیم که میتوانیم از این عشق دریافت کنیم. دروازه ورود به قلب خداوند، ورود به قلب انسانها و تمام موجودات و کل هستی است. از خداوند متعال از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم که این مکان را فراهم کردند تا بتوانیم با آموزشهای کنگره ذرهای از عشق تجربه کنیم.
همسفر مبینا:
از دیدگاه جبران «محبت» قانون زندگی و اساس هر امر در جهان است؛ علاوه بر آنکه یکی از جلوه های خداوند و نوری برگرفته از نوری دیگر است. محبت واقعی محدود نیست، بلکه نامتناهی است. انسان نمی تواند محبت را بیاموزد؛ زیرا امری اکتسابی نیست و از درون قلب آدمی می جوشد همچنین باید در برابر عشق سر تسلیم فرود آورد و از تمامی احکام آن پیروی کند. عشق باید میان عاشق و معشوق هر روز تجدید شود تا غبار کهنگی برآن ننشیند؛ این امر سبب می گردد که عشق همواره در مصاف با دشمنانش پیروز گردد. عشق و زیبایی لازم و ملزوم یکدیگرند و هیچ دین یا دانشی در جهان فراتر از عشق نیست و کنگره هر روز به ما در راه رسیدن به این هدف یاری میرساند.
تایپ و ویرایش: همسفر سهیلا، راهنما همسفر سپیده (لژیون هفتم)
ویراستار و ارسال: همسفر نرگس(دبیر سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
119