آقای مهندس در این سیدی میفرمایند: «برای باورها ارزشی نیست.» این جمله یعنی چه؟ ما همه باور داریم که دروغگویی بد است، باور داریم غیبت کردن بد است، باور داریم جنگلها را ویران کردن بد است، ولی خود همه این کارها را انجام میدهیم، پس برای باورها ارزشی نیست. ما این را میتوانیم به عنوان یک مثلث در نظر بگیریم که یک ضلع آن باور است و ضلع دیگر آن انجام باور است و قاعده مثلث ارزش آن باور.
ما اگر باور را داشته باشیم و آن را انجام ندهیم و به آن عمل نکنیم این مثلث ناقص است. ما میگوییم دروغگویی بد است، ولی خود آن را انجام میدهیم و جالبتر این که ما این اعمال را برای دیگران نمیپسندیم و اگر خودمان انجام بدهیم اشکالی ندارد، ولی دیگران نباید این کارها را انجام دهند؛ چون بد است. همین طور غیبت کردن بد است ولی خودمان غیبت میکنیم. دوبله پارک کردن ماشین در خیابان بد است ولی خودمان انجام میدهیم. زباله ریختن در خیابان بد است ولی شیشه اتومبیل خود را پایین میدهیم و زبالهها را در خیابان میریزیم. برای مثال شمال کشور در کنار دریا و یا جنگل تبدیل به زبالهدانی شده است و همه افرادی که این زبالهها را ریختهاند باور دارند که ریختن زباله در طبیعت کار اشتباهی است ولی برای خودشان اشکالی ندارد.
توقع بیجا داشتن، اگر کسی از ما توقع بیجا داشته باشد ناراحت میشویم، ولی این موضوع برای خودمان هیچ اشکالی ندارد. افراد به چیزهایی که باور دارند یا نمیخواهند عمل کنند یا نمیتوانند عمل کنند پس برای باور ارزشی نیست. ما خیلی وقت ها در اثر ندانستن خیلی از مشکلات را برای خود به وجود میآوریم. برای مثال دو نفر ممکن است با هم دوستهای خوب و صمیمی باشند ولی شریک خوبی نیستند یا خواهر و برادر خوبی باشند ولی اینها شریک خوبی نیستند. اگر میخواهید دوستیتان و یا رابطه خواهر و برادری از بین نرود با هم شریک نشوید.
برای انجام معاملات اعم از خانه، زمین، خودرو و هر معامله ای دیگر به دلال یا املاکی اعتماد نکنید چرا که او میخواهد این معامله را به انجام برساند و کمیسیون دریافت نماید و باید همه چیز بررسی شود اگر حتی بین خودتان میخواهید معاملهای انجام دهید حتما باید این معامله مکتوب شود. پس هر اقدامی میخواهیم انجام بدهیم ابتدا تفکر نماییم تا مشکلی برای ما به وجود نیاید.
بعضی اوقات که بعضی افراد وارد معنویات میشوند میگویند پول چرک کف دست است و برای پول ارزشی قائل نیستند و این کاملا اشتباه است. کاروانی که ماهها در بیابان سوزان کالای خود را حفظ نموده و آن را سالم به مقصد رسانده است چطور میتواند آن را به بهای ناچیز بفروشد؟ همان گونه که گران فروشی کار اشتباهی است فروختن و تجارت کالاها با بهای کم نیز اشتباه است. چرا که ما پوشاک میخواهیم، خوراک میخواهیم، مسکن میخواهیم و... کسب درآمد از راه درست یکی از کارهای مهم روزمره است، همان قدر که معنویات مهم و ارزشمند است مادیات نیز مهم است ولی افراط در آن بد است و افراط در معنویات نیز ضرر دارد. ما باید بخشنده باشیم ولی وقتی چیزی نداریم، میخواهیم چه ببخشیم؟ انسانی میتواند بخشنده باشد که از لحاظ مالی شرایط خوبی داشته باشد.
منابع: خلاصه سیدی «تاجر۲»
تایپ: مرزبان همسفر شهلا
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سهیلا(لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
172