در پروسه درمان اعتیاد، به تعادل رسیدن جهان بینی مصرف کننده، از جهان بینی افیونی آغاز میشود و به موازات به تعادل رسیدن ساختارهای جسم و روان و کسب آموزش و آگاهی و معرفت در جهت صراط مستقیم، به تدریج جهان بینی فرد از وضعیت افیونی خارج میشود و در ادامه، معطوف سالم زیستن بر مبنای اصول و قواعد زندگی سالم و بدور از ضد ارزشها و در یک کلام صراط مسقیم میگردد. به قول استاد سردار "صراط مستقیم در انوار الهی تجلی مییابد و انسان را از نقطهای کور به فراز روشنایی هدایت میکند. " در این مسیر طولانی برای آموزش پلهای قوانین زندگی سالم، کنگره ۶۰، ۱۴ وادی را در قالب فصلهای آموزشی به مصرف کنندگان مواد مخدر ارائه میدهد، اگر به متن و نوشتارهای این وادیها دقت کنیم میبینیم که هر کدام از آنها کلید بخش عمدهای از مشکلات و گرههای زندگی ما هستند که تا به امروز نمیدانستیم و نمیتوانستیم آنها را باز نمائیم، وادیهای آموزشی کنگره ۶۰ برای درمان اعتیاد و در ادامه زندگی سالم، از موضوع تفکر آغاز میگردد (با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود) و به موضوع محبت در وادی چهاردهم ختم میگردد (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) کلمه عشق بنیان هستی است تمام هستی جولانگاه عشق است، کوهها اگر آنقدر محکم و استوار بر زمین ایستادهاند یا قطرات آب کنار هم و به هم متصل هستند و اقیانوسها را تشکیل دادهاند، اینها همه جاذبه عشق است و باعث اتصال آنها به همدیگر. قدرت مطلق به عشق فرمان داد تا در ذرات و سایهها با حس در محدوده خودشان همنام شدند و به گرد هم جمع شدند و یکدیگر را جذب نمودند تا مثلث عشق به وجود آمد و هستی تشکیل گردید.
مثلث عشق، دارای سه ضلع است که شامل سایهها، جاذبه و حس است؛ تا زمانی که وجود ما سرشار از ناخالصی و صداهای ناهنجار و ناهمگون است، صدای زیبا و لطیف محبت را نخواهیم شنید، همانگونه که صدای یک ساعت را در شلوغی و سر و صدای زیاد نمیتوانیم بشنویم، صدای محبت را در شلوغی و سر و صداهای ناشی از ضد ارزشها و احساسات منفی نخواهیم شنید، پیمودن وادیها و فراگرفتن این قوانین و عمل به آنها چیزی جز تزکیه و تصفیه و رسیدن به دانایی نیست، در آن هنگام این صداهای زشت و ناهنجار مانند حسادت، کینه، دشمنی، خودخواهی و . . . بهتدریج ضعیف میشوند و در فرایند تزکیه، از شهر وجودی ما رخت بر میبندند و آنگاه نوای زیبا و دلنشین محبت را احساس میکنیم، پایهٔ محبت معرفت است، کسی که محبت دارد معرفت دارد و بدون معرفت محبت به وجود نمیآید. پیام زیبایی راجع به حس در این وادی آمده؛ "به آنچه هست، پی بردن؛ تمنای دل میخواهد، الهام به آن شکل میدهد آنگاه که تصویری گرفت، پالایشهای مداوم به تراوشها استحکام میبخشد و اما این سخن، به گونهای دیگر مورد کاوش ماست" یعنی حس؛ حس مانند قدرت مطلق است و در تمامی هستی و نیستی، موجود و رویت ناپذیر، اما با همنام خودش قابل حس است. با رفت و برگشت امواج جاذبه و دریافت آنها توسط حس طرفین، اولین جرقهٔ عشق بین آنها زده میشود و سپس، وارد مرحلهٔ دیگری میگردند و با دیدار کردن و صحبت کردن، به آرامیبین آنها ارتباط بر قرار میگردد و به همین صورت محبت بین آنها پدیدار میگردد و موقعی که به اوج خود رسید البته بر مبنای شناخت و اعتقاد به عشق واقعی میرسند که به آن عشق مخلوق به مخلوق میگویند".
منبع کتاب وادی و وبلاگ نیک آباد
نویسنده: راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
رابط خبری: راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
62