English Version
This Site Is Available In English

محبت واقعی توأم با معرفت عقل ایمان

محبت واقعی توأم با معرفت عقل ایمان

همسفر مهین:

آن‌چه باور هست محبت‌ است و آن‌چه نیست ظروف تهی است اگر ما ۱۳ وادی را خوب درک کرده باشیم، متوجه می‌شویم که وادی ۱۴ به ما چه یاد می‌دهد، وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است‌، این وادی به ما می‌آموزد که اساس هرچیز بر پایه‌ عشق و محبت بنا نهاده شده‌ است. اگر در بین ما انسان‌ها پیوند عشق و محبت نباشد، ما مثل ظروف تهی هستیم یعنی ظرفی که داخل آن چیزی وجود ندارد. این وادی بر روی من تأثیر زیادی داشته، قبل از این‌که وارد کنگره بشوم، وقتی کاری برای کسی انجام می‌دادم انتظار داشتم کار خوبم را جبران کنند ولی از کنگره آموختم این عشق باید بلاعوض باشد تا بتوانم عشق و محبت خودم را به دیگران منتقل کنم. مثلاً یک راهنما با عشق و محبت خود، زندگی چند نفر را نجات می‌دهد و عشق او بلا‌عوض است، اگر یک نفر در تاریکی‌ها قرار گرفته باشد، او را به روشنایی‌ها هدایت می‌کند، این عشق آقای مهندس بود که باعث شد ما به زندگی خود در آرامش ادامه دهیم، من از این‌جا دستان آقای مهندس دژاکام را می‌بوسم و از زحمات راهنمای خود تشکر می‌کنم.

همسفر معصومه:

وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت است، این وادی به ما می‌آموزد که اساس همه هستی بر مبنای عشق و محبت است. محبت واقعی توأم با معرفت، عقل و ایمان است و امواج آن در همه هستی وجود دارد و هر انسانی موج آن را دریافت کند بر سر راه او قرار می‌گیرد. محبت اتفاقی نیست بلکه دامنه وسیع یک کمان بی انتها است، محبت کاملاََ واقعی و حقیقی است، صوری نیست و دیدن آن چشم دل می‌خواهد، اگر محبت واقعی باشد، هیچ موضوعی بد نمی‌شود، همه چیز به تمام معنا زیبا است و انسان‌ها هیچ وقت شکایت نمی‌کنند. عشق و محبت است که انسان را زنده نگه می‌دارد در صورتی‌که ما آن را حس کنیم و زمانی‌که انسان معنی عشق و محبت را متوجه شد به آرامش دست پیدا می‌کند. به عبارتی عشق یعنی گذشتن از خویش، همه ما از عشق بسیار سخن می‌گوییم، اما تعداد اندکی به آن عمل می‌کنیم. من در عمل باید از چیزهای کوچک خود بگذرم تا متوجه شوم آیا می‌توانم این کار را انجام بدهم یا خیر؟ برای مثال آیا می‌توانم از یک لیوان چای به نفع دوستم بگذرم؟ آیا می‌توانم از دارایی خودم مقداری ببخشم؟ بنابراین محبت زمانی قابل درک است که چهره درون خود را در پشت چهره بیرون پنهان نکنم و بتوانم به هم‌نوع خود عشق بلاعوض داشته باشم. برای این‌که عاشق بشویم باید بتوانیم بگذریم، زمانی‌که این کار را انجام دادیم به ارتقاء خواهیم رسید.در کنگره بیان می‌شود هر چه عاقل‌تر، عاشق‌تر، هر چه عاشق‌تر، با ایمان‌تر و هر چه با ایمان‌تر، بخشنده‌تر خواهیم بود.

همسفر رباب:

وادی چهاردهم پیام عشق و محبت را به انسان‌ها ابلاغ کرده و بیان می‌دارد جز محبت هیچ چیز نمی‌تواند انسان‌ها را به زندگی در کنار هم وادار سازد. این وادی به من آموخت زندگی بدون عشق، پوچ و بی‌مفهوم و سرشار از درد و رنج است و رمز عشق و محبت ورزیدن به تمام هستی را با داشتن معرفت و دانایی می‌داند، زیرا در این صورت است که می‌دانیم برای زندگی به هم‌نوع خود و تمام موجودات هستی نیازمندیم و باید آموخت چگونه با آن‌ها رفتار کنیم و سپاسگزار هستی و داشته‌های خود باشم تا در آرامش و با برخورداری از تمام نعمت‌های خداوند به خود و دیگران اجازه زندگی و لذت بردن از این جهان را بدهیم. اگر از جایگاه خود در هستی راضی نبوده و آرامش در زندگی‌ام جاری نیست باید روی افکار، گفتار و کردار خود بازنگری نمایم و در پی آموزش راستین و تزکیه و پالایش خود باشم، تا جهانی پر از زیبایی و رمز و راز را تجربه نمایم. جهان، به کسانی که برای کوچک‌ترین داشته‌ها شاکرند و بر نداشته‌ها کمتر غر می‌زنند، بیشتر می‌بخشد و آن‌ها نعمات بیشتری را از هستی جذب می‌کنند، امروز باید شکرگزار داشته‌هایمان باشیم.

همسفر مهدیه :

عشق یعنی همه چیز، یعنی روح آدمی، یعنی امید به زندگی، یعنی مهربانی، گذشت، عشق یعنی بخشیدن، در کنار هم بودن و با هم خندیدن، با هم گریه کردن، عشق به من همسفر قدرت ماندن داد، توانایی رفتن به جلو را داد، عشق در دفتر مشق من خطوطی زیبا نوشت، تا صبر داشته باشم و با صبر به روشنایی‌ها برسم. عشق به من آموخت که بخشیدن شیرین‌تر از انتقام است، من از خودم گذشتم تا با تو به زیبایی برسیم. واقعاً اگر دوست داشتن و عشق نبود، آیا می‌توانستیم زندگی کنیم؟ آیا می‌توانستیم با وجود مشکلات و این همه تفاوت‌ها به نور برسیم؟ این عشق و محبت بود که زندگی را زیبا کرد، خنده را بر قلب خسته ما مهمان کرد. سفر سخت را چراغ راه داد و قهر و جدایی را گرفت و طعم شیرینی رهایی را به کام ما چشاند.وقتی وارد مکان مقدس کنگره می‌شوم و عشق و محبت را در نگاه زیبای همسفران می‌بینم تازه می‌فهمم که چه‌قدر خوشبختی نزدیک من است.

همسفر رباب:

وادی ١۴ که همان وادی عشق و محبت است به ما می‌آموزد که در کائنات و در همه جهان امواج عشق و محبت یکدیگر را جذب می‌کنند و اگر انسان عشق و محبت در وجودش نباشد، مانند ظروف خالی است. این وادی به ما می‌آموزد که عشق و محبت منشاء تمام هستی است و عشق به هستی، همان عشق به قدرت مطلق است و نمی‌تواند به اطرافیان خود و هر چیزی در دنیا بی‌تفاوت باشد، بنای کنگره هم با عشق و محبت است همان‌طور که در ابتدا جلسه استاد می‌فرماید؛ دوستان تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه می‌دارد. عشق و محبت اساس هر کاری است و ما این مسئله را در وادی ١۴ به صورت کامل آموزش می‌بینیم و همین هم است که نشان می‌دهد اگر ذره‌ای از عشق و محبت در دل همسفران نباشد، نمی‌توانند مسافران را همراهی کنند و از این مسیر سخت به راحتی عبور کنند، چون عشق و محبت هر سختی را سهل می‌گرداند و انسان را زنده نگه می‌دارد، این موضوع زمانی اتفاق می‌افتد که ما آن را کاملاً حس کرده باشیم، بعد به آرامش می‌رسیم و اگر در وجود‌ انسانی ضد ارزش‌ها و افکار منفی پر باشد، هیچ وقت این را حس نخواهد کرد و تا زمانی‌که خود را تزکیه و پالایش ندهد و در صراط مستقیم نباشد این وادی را درک نخواهد کرد.

همسفر صفیه :

وادی ١۴ می‌گوید؛ آن‌چه باور است محبت است و آن‌چه نیست ظروف تهی است. ما برای این‌که ظرف تهی نباشیم، باید رفتار، کردار و اندیشه درستی داشته باشیم و در صراط مستقیم حرکت کنیم، سعی کنیم دانایی خود را افزایش دهیم، آقای مهندس می‌فرمایند؛ اساس و پایه محبت، معرفت است و معرفت هم از دانایی می‌آید، ما هم باید معرفت خود را افزایش دهیم تا به‌سان ظروف تهی نباشیم و امواج عشق را جذب کنیم، چون در وادی ١۴ می‌گويد که امواج عشق و محبت در کائنات همدیگر را جذب می‌کنند، در میان انسان‌ها هم همین‌طور است و هر کسی که محبت دارد، محبت را جذب می‌کند.

همسفر سهیلا:

وادی ١۴ یا همان وادی عشق، همان چیزی است که ما را گرد هم می‌آورد، محبت تنها چیزی است که قابل ارزش و باور است، چون اگر فردی همه‌ چیز داشته باشد ولی محبت نداشته باشد، یک ظرف تهی است. محبت واقعی توأم با معرفت، عقل و ایمان است و امواج آن در همه هستی پیدا است. وادی ١۴ می‌گوید؛ امواج عشق و محبت در کائنات همدیگر را جذب می‌کنند، در انسان‌ها هم همین‌طور است؛ یعنی امواج عشق و محبت در بین انسان هم وجود دارد و کسانی‌که دارای محبت هستند، همدیگر را جذب می‌کنند و تشکیل یک خط می‌دهند. ازدیاد این افراد باعث می‌شود قدرت نیروهای تخریبی و بازدارنده کم و کمتر بشود، بنابراین ما برای این‌که بسان ظروف تهی نباشیم، باید در جهت افکار و اندیشه و رفتار و کردار درست و خوب حرکت کنیم و دانایی خود را هر روز افزایش دهیم. امواج محبت در همه هستی وجود دارد، کافی‌ است ما دست خود را برای دریافت آن دراز کنیم، به شرطی که دست‌های ما خالی از کینه، نفرت، انتقام و زشتی‌ها باشد.

همسفر صفوره :

سپاسگزار خداوند‌ هستم که به انسان بزرگی چون آقای مهندس توانایی و قدرت دادند تا با تمام وجود و توان، با عشق و محبت واقعی کنگره۶۰ را بنیان نهند تا به دل انسان‌های درمانده و ناامید نور حیات دوباره بتاباند و برای آن‌ها نوری در تاریکی و ظلمت باشند. آقای مهندس تاریکی‌ها را تجربه کرده بودند و خبر داشتند که یک مسافر چه رنجی را در درون تحمل می‌کند تا روزی بتواند از مواد دست بکشد. وادی ۱۴ وادی عشق است، عشق بی پایان به هم‌نوع، به مخلوق، به خالق، چرا که اگر عشق نباشد، از رفتن خسته شده و هدف را رها می‌کند ولی این عشق است که معجزه می‌کند و خستگی راه را برای مسافران و همسفران آسان و شیرین می‌نماید. این معجزه عشق است که فرزند را برای پدر و مادر شیرین می‌‌کند، این عشق است که جهان و جهانیان را به حرکت وا داشته ‌و حیات در تمام هستی ادامه دارد و تا ابد خواهد داشت، تا تغییرات و تبدیلات صورت پذیرند و ترخيص‌ها به انجام برسند. این عشق است که غیر ممکن‌ها را ممکن می‌کند. این عشق است که بیمار می‌کند و شفا می‌بخشد، در جایی که عشق است، نباید تنفر، ناامیدی، ترس، نفرت و... باشد. من به نیروی عشق ایمان دارم و می‌دانم قدرت مطلق، همان‌گونه که با عشق، محبت را در وجود تمام ذرات هستی قرار داده، عاشق مخلوقات خودش است و آن‌ها را به حال خودشان رها نکرده و همواره مراقبشان بوده، هست و خواهد بود، شاید چند روزی راه گم کنند ولی در نهایت آن‌ها را در صراط مستقیم قرار خواهد داد. به امید روزی که عشق خداوند را در یابیم و به تمام هستی عشق بورزیم.

رابط خبری لژیون اول: راهنما تازه‌واردین همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون اول) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .