English Version
This Site Is Available In English

زنجیره‌های عشق باعث تحول در انسان می‌شود

زنجیره‌های عشق باعث تحول در انسان می‌شود

ما بعضی کلمات را به زبان می‌آوریم؛ ولی به درون آن کلام نرفته‌ایم یا شاید به عمق آن حرف پی نبرده باشیم؛ مثلاً جمله آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. آن چیزی که در هستی و نیستی می‌توان روی آن حساب کرد و حقیقی است، همین محبت و عشق بین انسان‌ها در جهان هستی، خانواده، کنگره، دانشگاه و در اجتماع بین انسان‌ها می‌باشد؛ اگر انسانی که مادیات و علم داشته باشد؛ ولی محبت نداشته باشد مانند این است که هیچ چیزی در هستی ندارد و هیچ پیشرفتی در هستی نکرده است. انسان به واسطه جایگاه و مقام باید بتواند محبت بیشتری را نسبت به انسان‌های اطراف خود کسب کند.

بشکافید آنچه شکافتنی نیست. یک سری مسائل و مشکلات از قبیل اعتیاد، چاقی، بیماری و حس‌های منفی ممکن است در درون ما انسان‌ها باشد که فکر می‌کنیم قابل حل نیست؛ ولی هر چیزی کلیدی دارد. آن چیزی که ما فکر می‌کنیم قابل حل نیست، با آموزش‌های کنگره قابل حل خواهد شد. راه حل پیدا خواهیم کرد به شرط این‌که خواسته درمان در ما شکل گرفته باشد و ناامید نشویم و ایمان داشته باشیم. انسان‌ها دو راه بیشتر ندارند، یا به سمت ضدارزش‌ها بروند یا به سمت نیروهای الهی، تزکیه و پالایش روی آورند و یکی از مسائلی که باعث تحول در هر انسانی می‌شود وجود اضداد، امواج و زنجیره‌های عشق است. هرکس بخواهد، می‌تواند عاشق شود؛ چون برای عشق هیچ حد و مرزی وجود ندارد؛ ولی زمانی عشق در دستان تو جای می‌گیرد که دستت خالی از کینه، حسادت، نفرت و انتقام‌جویی و ... باشد.

انسان هر چه‌قدر روی خود کار کند و بتواند در تصمیم‌ها، رفتارها و فکرها راه درست را انتخاب کند بیشتر می‌تواند دست خود را خالی کند. دست انسان به یک باره خالی نمی‌شود و باید زمان باشد، راه باشد و راه را برویم تا دستانمان خالی از عیب‌های خودمان شود، تا بتوانیم هم صدای عشق را بشنویم و هم عشق را با آغوشی باز پذیرا باشیم. عشق را می‌شود درون یک راهنما دید که با عشق به خدمت، وارد کنگره می‌شود. در لژیون، سراسر به رهجوهای خود عشق می‌ورزد و می‌تواند با عشق در دل سنگ برود و ترکیب‌ها را جدا کند یعنی با عشقی که در وجود خود دارد می‌تواند در دل انسان‌ها برود و صفت‌های منفی را جدا کند تا رهجو بتواند در سفر درون خود رشد کند.

کسی می‌تواند وادی چهاردهم را درک کند که وادی‌های یک تا سیزده را کاربردی کرده باشد و کوله‌باری از اطلاعات، آگاهی و دانش با خود داشته باشد تا بتواند اولین مرحله عشق یعنی عشق مخلوق به مخلوق را در خود فراهم کند و عشق مخلوق به مخلوق این نیست که فقط انسان‌های خوب را دوست داشته باشیم، انسان‌های بد که بدی می‌کنند را نیز باید دوست داشت؛ زیرا آنان معلمین ما هستند، همان مسئله اضداد که در اول وادی به آن اشاره می‌شود. دو وادی در کنگره هستند که هر کدام را فرا گرفته و کاربردی کرده باشیم، انسان کاملی هستیم: وادی تفکر و وادی عشق؛ اگر انسان سراسر عشق باشد و کارهای ضدارزشی مانع از شنیدن صدای عشق درون او نشود، انسانی کامل است.

نویسنده: راهنما همسفر نرگس
ویرایش: رابطین خبری
ارسال: همسفر مهتاب دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





۰ دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .