English Version
This Site Is Available In English

انسان بنده محبت و احسان است

انسان بنده محبت و احسان است

وادی چهاردهم را می‌توان قله رفیع وادی‌های چهارده‌گانه دانست، یعنی ۱۳ وادی قبل، انسان را برای ورود به وادی ۱۴ آماده می‌کند. وادی ۱۴ یعنی عشق. در جهان هستی همه‌چیز عشق است. خداوند عشق محض و مطلق است. خداوند به خاطر عشق، هستی را آفرید، انسان را آفرید. حیوانات، گیاهان، موجودات بی‌جان و اشیا، همگی بر اساس عشق خداوند آفریده شدند. عشق، علت اصلی وجود و هستی است.

خداوند یک‌صدم عشق و محبت خود را در میان موجودات جهان هستی تقسیم کرده است. همان‌گونه که در وادی ۱۰ آمده، راه پیمودن صراط مستقیم، تزکیه است و شروع تزکیه با تفکر سالم و پایان آن به عشق سالم ختم می‌گردد، یعنی اگر به عشق رسیدیم و همه‌چیز را در جهان هستی دوست داشتیم، به تزکیه واقعی رسیده‌ایم. عشق حتی از عقل سالم نیز برتر است. عقل با منطق و استدلال و دلیل سروکار دارد، ولی عشق از اعماق دل انسان نشاءت می‌گیرد. در کلام الله کتاب شریف دو بار آمده که خداوند، عشق، محبت و رحمت نسبت به هستی را بر خود واجب گردانده است.

اصل، رحمت، محبت و عشق است. همه‌چیز را باید با عینک عشق و محبت دید. عذاب خداوند نیز عین محبت، رحمت و عشق است. خداوند چون بندگانش را دوست دارد، از روی عشق و رحمت جهنم را آفرید. جهنم چیزی جز محل تصفیه و تسویه‌ حساب ما انسان‌ها نیست و خداوند از باب محبت به بندگان برای پاک‌سازی انسان‌هایی که در مسیر ضد ارزش‌ها حرکت می‌کردند، قرار داده است. پس از خالق و قدرت مطلق، نوبت به پیامبر خدا می‌رسد که در کتاب شریف آمده که‌ای پیامبر ما تو را نفرستادیم مگر از باب رحمت برای تمام عالمیان. پیامبر عشق است و عشق را از پروردگار گرفته است. پیامبر همچون قادر مطلق نسبت به همه انسان‌ها، عشق و محبت و رحمت دارد. اگر عشق و محبت و رحمت در جهان هستی نمی‌بود، جهانی سرد و تاریک می‌داشتیم.

آنچه باعث گرمی روابط بین مخلوقات می‌شود، عشق است. به همین دلیل است که در این وادی آمده آنکه در ظرفش محبت و عشق نیست، آن ظرف تهی و خالی است، اگرچه در آن‌همه چیز باشد. ملات میان آجرهای هستی که باعث استحکام رابطه میان اجزای هستی به هم می‌شود، همانا عشق و محبت است. اما از آنچه که جهان هستی بر اساس اضداد است و اضداد حکم مکمل را برگزار می‌کنند، باعث ضد عشق در دنیا باشد تا معنی عشق را بفهمید. همان‌طور که در وادی ۱۰ آمده تا زمانی که نفرت راندانی، مفهوم عشق را لمس نخواهید کرد. باید تاریکی باشد، تا معنای نور و روشنایی مشخص شود. جان یک‌نواخت، مرده است، پویا نیست، حرکت ندارد. تا بد نباشد، قدر خوب را نمی‌فهمید. تا نفرت را درک نکنید، محبت را نوش نکنید. هنر آن است که همه را دوست داشته باشید، از کسی نفرت نداشته باشید.

بامحبت خارها گل می‌شود. در آموزه‌های ادیان آسمانی آمده که انسان، بنده محبت و احسان است. باید به همه محبت کرد، دست افتاده را گرفت، مشکل داران را برطرف کرد. این‌ها همه یعنی عشق، یعنی عبادت. بعد از اعتقاد به توحید و وحدت قدرت مطلق، باارزش‌ترین عمل، احسان و کمک و محبت و عشق‌ورزی به بندگان خدا است. ما باید از خالق خود بیاموزیم همواره عشق را به نفرت و غضب مقدم بداریم. اگر زمانی لازم بود با غضب باکسی برخورد کنیم، باید از روی عشق و محبت به او باشد. اگر عشق و محبت نمی‌بود، جهان هستی خلق نمی‌شد. اگر عشق نمی‌بود، زندگی بی‌معنی می‌شد. هر چه هست، عشق است. هستی عشق است، نیستی هم عشق است. اگرچه هستی و مخلوقات بر اساس عشق به وجود آمده‌اند، اما خالق هستی اختصاصاً بعضی از گروه‌های انسانی را با ذکر نام گفته که آن‌ها را دوست دارد.

به‌ عنوان نمونه در کتاب شریف آمده خداوند نیکوکاران را دوست دارد و در مقابل آن علی‌رغم اینکه عشق، علت اصلی آفرینش بوده، خداوند با اشاره به بعضی از انسان‌ها، عمل آن‌ها را دوست ندارد. به‌ عنوان‌ مثال خداوند کسانی که به‌ حق دیگران تجاوز می‌کنند و وارد حیطه خصوصی افراد می‌شوند را دوست ندارد. باید آن‌گونه باشیم و آن‌گونه عمل کنیم که مورد محبت و رضایت خالق است، در آن صورت خداوند هم ما را در موقعیت‌های مختلف کمک خواهد کرد.

منابع: سایت کنگره۶۰
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .