به نام قدرت مطلق « الله »
دوازدهمین جلسه از شصتمین دوره سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران در نمایندگی پرستار با استادی: راهنما مسافر حمید، نگهبانی: مسافر حسین و دبیری: همسفر عادل با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من » در روز شنبه مورخ هجدهم اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت 16 برگزار شد.
سلام دوستان، حمیدرضا هستم یک مسافر؛
.JPG)
ان شاالله که طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه الهی واقع شده باشد.
داشتم فکر میکردم که این علم است که بزرگترین و قویترین و نیرومندترین ابزار را در اختیار انسان قرار میدهد و باعث میشود که انسان قدرتمند شود ولی ثابت شده که آموزش ناصحیح بیشتر باعث میشود که یک قلب عاشق به انسان هدیه داده نشود؛
البته قدرت زیاد خوب است به شرطی که چاشنی آن عشق باشد، یعنی اگر قدرت باشد اما دلت دست کسانی باشد که عاشق و مهرورز نباشند این خطرناک است و فجایع به بار میآورد و راه به ظلمت و قبرستان کشیده خواهد شد. قدرت در دست هیتلر بود اما او عاشق نبود که قریب به چهل میلیون نفر را به کام مرگ کشید، قدرت در دست تموچین هم بود و در دست نادر هم بود ولی اینها هیچکدام عاشق نبودند و فقط قدرت در دستشان بود؛
تاریخ از این چيزها زیاد به خودش دیده و آخر و عاقبتشان هم که مشخص است.
نادر وقتی که به هندوستان لشکرکشی میکرد زیاد خوابیده بود که با یک ستارهشناسی روبهرو شد و از او پرسید که فلانی آیا اگر زیاد بخوابیم خوب است؟ و قبل از اینکه او جواب بدهد گفت به او گفت که من خیلی بیشتر از حد خودم میخوابم، آیا این خوب است؟
ستارهشناس به او گفت افرادی چون تو اگر بیست و چهار ساعته هم خواب باشند کم است؛ آدمهای عاشق و مهربان و نیکوکار و مهرورز اگر تمام وقت بیدار باشند هم بیداریشان کم است و افرادی چون تو بهتر است اصلا بیدار نباشند و همیشه خواب باشند.
خب دستور داد گردنش را زدند، ولی صحبتش یک حقیقت بود و همین حقیقت بودن حرفش باعث شد که گردنش را بزنید.
حالا در نزدیکی خودمان همین آقای مهندس یک آدم عاشق و مهرورز هستند که قدرت در دست ایشان هست و به نطر شخص من ایشان اینقدر قدرت دارند که میتوانند کوه دماوند را جابجا کنند، کمااینکه کارهایی که انجام دادهاند هم در باور نمیگنجد، پارسال در درختکاری جاجرود در پایین تپه ایستاده بودم و وقتی که سیل جمعیت را دیدم بغصم ترکید و گفتم خدایا ساعت پنج صبح این جمعیت که اکثرشان را با بولدوزر هم نمیشد از جا بلند کرد ولی مثلا ساعت سه صبح بلند شدهاند که چهارونیم در جاجرود باشند، این قدرت آقای مهندس را میرساند ولی قدرتی که چاشنی آن عشق است؛ چرا مقالاتی که درباره درمان اعتیاد و سیگار و انواع سرطان میدهند همهاش با موفقیت همراه است؟ چرا همه صاحبنظران بیانات ایشان را تایید میکنند؟
بخاطر این است که چاشنی کار ایشان عشق است، قدرت در دست ایشان است ولی چاشنیاش عشق است.
البته به نظرم کار آقای مهندس از عشق و عاشقی هم گذشته و ایشان دیگر فقط مهرورز هستند که همه بچهها که اعلام سفر میکنند میگویند به دستان پرمهر آقای مهندس رها شدهايم، نمیگویند دستان باعشق، چرا؟
چون مهرورزی یک چیز دیگر است و معنای دیگری دارد و کسی میتواند مهرورز شود که از عشق گذشته باشد و در نقطه مقابل هم نفرت را کنار گذاشته باشد، ایشان از نفرت عبور کرده و از عشق هم عبور کرده و این است که الان دستان ایشان دستانی پرمهر است.
وقتم تمام است و دوبیت شعر فقط میخوانم:
عشق از ازل هست و تا ابد خواهد بود
جوینده عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود
ممنون که به صحبت های من توجه فرمودید.
در ادامه گزارش تصویری از مراحل طبخ اطاری و همچنین حضور دیده بان محترم جناب آقای ترابخانی در نمایندگی پرستار تقدیم شما میگردد:
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
عکاس : مسافر کوشیار
تایپ و ویراست : مسافر علی اکبر
بارگزاری : مسافر دانیال
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
193