دومین جلسه از دور شصت ونهم سری کارگاههای آموزشی، عمومی کنگره۶۰، به نمایندگی ابنسینا به استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حسین با دستورجلسه ( وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من) در روز شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ در ساعت ۱۵:۳۰ آغاز بکار نمود
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجتبی هستم مسافر،
در مورد وادی چهاردهم این وادی را من چندین بار خواندم و سی دیهای این وادی را هم نوشتم اما به واقع چیزی متوجه نشدم.
چیزی که فهمیدم از این وادی سیزده وادی قبل حدود صد و چهل صفحه است و این وادی پنجاه صفحه و برداشتی که من از این وادی کردم این است که من باید خدمت کنم ، البته در همان ابتدا من جیزی برای خدمت نداشتم و این عشق ومحبت را من از راهنمای خودم گرفتم ودیدم که می توان از ایشان چیزی را دریافت کرد.
در ابتدا فکر میکردم که لیاقتش را ندارم چون در جلسات حضور نداشتم ومنظم نبودم و لیاقت دریافت این محبت را نداشتم وقتی گفتم چشم محبت واقعی را دریافت کردم
در چند سی دی قبل گفتم که پایه تبدیلات محبت است واگر یک مسافر این محبت را دریافت نکند نمی تواند به درمان برسد و فقط تغییراتی در حد ترک مواد که بیرون هم هست
این حال خوبی که در کنگره در موردش صحبت می شود فقط ترک مواد نیست ودیگر وسوسه ندارید و دیگر دنبال چیزی نمی گردید که حال شما را خوب کند و به هر حال خدا را شکر میکنم
ببخشید من یادم رفت از گروه مرزبانی وایجنت محترم شعبه تشکر کنم وهمچنین از نگهبان ودبیر محترمشان سپاسگزارم
واز تمام کسانی که از کار خودشان میزنند و اینجا برای ما خدمت می کنند واز دوستانی که در آشپز خانه خدمت می کنند وعزیزانی که از لحاظ مالی وعلمی به کنگره خدمت می کنند تشکر و قدر دانی می کنم.
وخلاصه این که من این محبت را توانستم از راهنمای خود دریافت کنم وباید این محبت را من در اختیار دیگران قرار دهم تا آنها هم بتوانند تبدیل شوند واین محبت را در اختیار دیگران قرار دهند
آمدم در سایت خدمت کردم و به اندازهای که محبت گرفته بودم توانستم در این جایگاه خدمت کنم و دیدم دراین نقطه ای که دارم خدمت میکنم بیش از این محبت ندارم و گفتم که باید تغییر جایگاه بدهم و خدا را شکر که به من لیاقت داد وتوانستم در جایگاه راهنمایی قرار بگیرم تا بتوانم محبت اصلی را که از راهنمای خودم دریافت کردم را به دیگران انتقال دهم .
بیشتر از این در مورد دستور جلسه صحبت نمی کنم فقط این را باید بدانیم که در کنگره باید خدمتگزار باشیم تا بتوانیم تبدیل شویم وبرای رسیدن به حال خوش باید از یکسری چیزها بگذریم
بعد از این که از مواد رها شدم ، از تمام چیزهایی که فکر میکردم حالم را خوب میکند و با تفکر اینکه اگر این باشه اگر فلان اتفاق بیوفته اگر این بشود آن زمان حالم خوب می شود از این ها رها شده و بعد از خدمت متوجه این امر شدم وادی چهاردهم این را به من داد متوجه شدم که اگر و اینها به پایان رسیده و تنها چیزی که هست همین الان و همین خدمت و هر آن چیزیست الان داری و هر چیز که داری و از گذشتی که داری همین است زندگی یعنی همین و این امر رو از وادی چهاردهم متوجه شدم تمام زندگی همین است و دیگر هیچ نیست همان خدمتی که انجام داده ام ودیگر هیچ.
و در مورد قسمت دوم دستور جلسه،تولد مسافر داود، راهنما از رهجو هیچ انتظاری ندارد که بگویم از او راضی هستم یا خیر ولی این محبت رو انتقال نداد و این را در خود حبس کرده است و تمام میشود حال درزمانی غیر از حال شاید در یک سال آینده یا مقداری کمتر یا بیشتر بستگی به دریافت دارد و روزی تمام خواهد شد.
امیدوارم از این روز عزیز که تولد ایشان است متوجه بشود که بایست خدمت کند و حال خوب یعنی خدمت کردن به هم نوع خود مخصوصاً ذز امری که تخصص پیداکرده و سالها درگیر بوده و کاملاً لمس کرده و اینرو احساس کرده والان میتوانی یک سری کارها انجام بدهی و تواناییها به دست بیاوری تا در کنگره این امر محبت را انتقال بدهی و فکر میکنم مهمترین کاری که یک انسان در زندگی میتواند انجام دهد همین امر محبت است.
در ادامه از آقا کریم راهنمای تازه واردین تشکر میکنم که نقشی بسیار پررنگ دارند راهنمای تازه واردین در جذب افراد امیدوارم ثمره خدماتشان در زندگی ایشان جاری باشد.
خیلی متشکرم که به صحبتهای بنده توجه فرمودید.
سخنان مسافر داود:
سلام دوستان داود هستم مسافر.
ابتدا ز جناب آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم نمودند تا من و دوستان بتوانیم به درمان برسیم از راهنمای خوبم آقا مجتبی تشکر میکنم که کمک کردند من به این جایگاه برسم از راهنمای تازه واردین خودم آقا کریم تشکر میکنم که باعث شدند محبت را درک کنم و این مکان را با محلهای دیگر اشتباه نگیرم از مسافر امیر ذوالفقاری که من را با این مکان آشنا نمودند تشکر میکنم و از کلیه خدمتگزاران شعبه ابنسینا و کلیه راهنمایان تشکرمی کنم.
در مورد حس و حالم باید بگویم که حس و حال خوبی دارم و محبتی که اولین جلسه از دور شصت ونهم سری کارگاههای آموزشی، عمومی کنگره۶۰، به نمایندگی ابنسینا به استادی راهنمای محترم مسافر داود، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه (نظم ، انضباط و احترام در کنگره ۶۰) در روز شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ در ساعت ۱۵:۳۰ آغاز بکار نمود در کنگره است در هیچ جا وجود ندارد و بیرون از کنگره ۶۰ اینگونه نیست و در آخر از راهنمایان محترم تشکر میکنم که از وقت خود میگذرند تا به انسانهای گرفتار خدمت کنند .
سخنان همسفر:
سلام دوستان ابوالفضل هستم همسفر، از آقا مجتبی راهنمای پدرم تشکر میکنم و تمامی خدمت گذاران کنگره ۶۰.
.jpg)
نگارنده :مسافر یوسف لژیون هشتم
عکس : مرزبان خبری مسافر وحید
تنظیم و تایپ: مسافر محمد لژیون بیست و یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
۲۷۱