English Version
This Site Is Available In English

عشق یعنی گذشتن از خویشتن خویش

عشق یعنی گذشتن از خویشتن خویش

به نام نامی عشق
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
از عشق چه بگویم که قدرت مطلق تماماً عشق است و تمام هستی بر مبنای عشق بنا شده است. وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت است و ما در این وادی یاد می‌گیریم که اساس هر چیزی بر پایه عشق و محبت می‌باشد. اگر محبت واقعی باشد، همراه با معرفت، عقل و ایمان است.
موج محبت در تمام هستی وجود دارد و کسی که این موج را دریافت کند بر سر راه او قرار می‌گیرد. محبت و عشق به لمس کردن، سخن گفتن و قراردادی نیست؛ بلکه عشق یعنی گذشتن از چیزهایی که برایت بسیار ارزشمند هستند. اگر محبت واقعی باشد چیزی را بد نمی‌بینیم و به‌عبارتی همه چیز برایمان زیبا و خوشایند می‌باشد، انسان‌ها دیگر از هم گله و شکایت نمی‌کنند و از هم انتظار بی‌جا ندارند.
این عشق و محبت است که انسان را زنده نگه می‌دارد. آدمی زمانی به آرامش می‌رسد که معنی عشق و محبت را متوجه شود؛ چراکه بدون عشق نمی‌توان از عشق سخن گفت! همه ما از عشق سخن می‌گوییم، ولی به آن عمل نمی‌کنیم. به دیگر سخن بایستی در عمل هم عشق واقعی داشته باشیم؛ مثلاً در گذشت کردن از اموالمان یا کمک به دیگران. ما زمانی می‌توانیم به هم‌نوع خودمان عشق بلاعوض بورزیم که چهره درون و بیرونمان یکی باشد.
در کنگره آموختیم که باید ببخشیم؛ همچنین یاد گرفتیم که هر کس عاقل‌تر، عاشق‌تر و هر کس عاشق‌تر، با ایمان‌تر و بخشنده‌تر خواهد بود. ما باید در ابتدا عشق و محبت کردن به دیگران را بیاموزیم. برای مثال با عشق و محبت می‌توانیم افراد مصرف‌کننده را جذب کنگره نماییم، به آن‌ها آموزش دهیم و عاشقشان کنیم؛ زیرا انسانی که عاشق می‌شود هم خودش در آرامش است و هم می‌تواند این آرامش را به دیگران انتقال بدهد. آرامش ما در گرو عشق و ایمان است و نفرت و حسادت غیر از بدبختی ارمغانی برای ما نخواهد داشت.
به دیگر سخن با عشق و ایمان، نور خداوند در ما متجلی می‌گردد. زمانی‌ که در وادی چهاردهم یا وادی عشق قرار می‌گیریم، گداخته‌های آتش را بسان گلبرگ‌های نرم و لطیف در زیر پای خود حس می‌کنیم و آن موقع است که وقتی به کسی محبت می‌کنیم انتظار جبران آن را نداریم؛ به‌عبارتی هر چه بیشتر محبت کنیم و ببخشیم، ظرف محبتمان پرتر می‌شود و به خداوند نزدیک‌تر می‌شویم؛ زیرا خداوند خود، عشق است.
من سال‌ها فکر می‌کردم عشق واقعی؛ یعنی در مقابل محبتی که به دیگران می‌کنم دیگران نیز باید به همان اندازه به من محبت کنند و بیشتر به فکر منافع خودم بودم؛ اما از وادی  چهاردهم دریافتم که برای رسیدن به عشق و محبت بلاعوض، تا از خود نگذرم به خود نخواهم رسید. عشق؛ یعنی گذشتن از خویشتن خویش و در عشق هیچ بده بستانی وجود ندارد. بایستی در عشق سوخت و خاکستر شد تا بتوان عشق واقعی را لمس کرد. من آموختم عشق واقعی؛ یعنی گذشتن از منافع شخصی، یعنی وادی چهاردهم و در نهایت عشق یعنی خود قدرت مطلق.
در آخر از راهنمای خوبم همسفر فاطمه تشکر می‌کنم و از آقای مهندس دژاکام که خودشان سرچشمه عشق و محبت هستند، بسیار سپاسگزارم.

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





۰ دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .