English Version
This Site Is Available In English

عشق گوهر وجودی انسان

عشق گوهر وجودی انسان

به نام نامی انسان که قطره‌ای از اقیانوس قدرت مطلق است. جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰، برای درمان اعتیاد و احیای انسان‌ها از سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی استفاده می‌کند. یکی از مباحث مربوط به جهان‌بینی، کتاب عشق است که توسط آقای مهندس حسین دژاکام نوشته‌شده است. این کتاب‌، چهارده وادی را مطرح می‌کند که با وادی تفکر شروع و با وادی عشق و محبت ختم می‌شود. با توجه به صحبت‌های آقای مهندس و استاد امین می‌توان گفت: «اگر انسان بخواهد، به اوج انسانیت برسد؛ باید به محبت متصل شود.» شرط اصلی دوست داشتن، شناخت است و بدانیم، محبت از یک انسان دانا تراوش می‌شود، انسان جاهل نمی‌تواند، دارای محبت همیشگی باشد. وادی چهاردهم با توحید برابری می‌کند و توحید هم چیزی جز محبت نیست. تا وقتی انسان به محبت نرسد، نمی‌تواند، آسایش و آرامش داشته باشد. محبت؛ یعنی دوست داشتن تمام هستی، مهر ورزیدن و مهربان بودن. آخرین مراحل آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است که بدون عشق و محبت امکان‌پذیر نیست.

ما سه اصل عشق، عقل و ایمان را داریم که باید باهم کار کنند؛ هرچه عاقل‌تر، عاشق‌تر و هرچه باایمان تر، عاقل‌تر. عشق و محبت توانایی‌ها را بارور و کینه و نفرت را عقیم و بی‌بار می‌کند. عشق و محبت راه دستیابی به موفقیت‌ها را هموارتر می‌کند؛ اما فرد باید از یک آتش سهمگین عبور کند تا به دریای عشق و محبت برسد. خوشبختانه راه تزکیه و پالایش خیلی زود جواب می‌دهد و با اولین پالایش نتیجه نمایان می‌شود، فقط کافی است، انسان‌ها یک لکه کوچک را خارج کنند تا به همان نسبت نور وارد زندگی آن‌ها شود. با خالی کردن زمین وجودی از تیغ‌ها و سنگلاخ‌ نافرمانی‌ها، بستری از عشق و محبت فراهم می‌شود تا بذرها به بار بنشیند؛ اما کینه و نفرت تنها بستری است که می‌تواند، محبت را بخشکاند و مانع رشد آن‌ها شود. عشق گوهر وجودی انسان است و این گوهر مانند طلا هم اصل و هم بدل دارد که تشخیص آن‌ نیاز به دانش دارد.

عشق بامحبت آغاز می‌شود و محبت صورت‌مسئله است که حل آن عشق می‌شود. محبت مراتبی دارد و در طول زمان باید خلوص پیدا کند. «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است». وقتی انسان ظرفی می‌شود که مملو از محبت است، محبتش در همه‌جا گسترش می‌یابد؛ مانند خورشید که بدون چشم‌داشت می‌تواند، به‌کل هستی محبت داشته باشد. عشق ارتباطی با منافع ندارد. تمام هستی در عشق شناور است و هستی زاییده عشق، محبت و پیوند محبت بین ذرات است. برای به وجود آمدن محبت در وجود یک فرد باید ابتدا بستر مناسبی برای آن فراهم شود تا محبت آرام‌آرام درون او ظاهر شود و بدانیم، دچار ناراحتی شدید و زیادشدن خشم نشان‌دهنده این است که محبت و عشق هنوز به آن درجه از پختگی نرسیده است.

محبت مانند طلا عیار دارد و باید در مسیر خود پالایش شود. در مسیر پالایش یکجا ممکن است، از بین برود و در جای دیگر دوباره با عیار بهتر و خالص‌تر به وجود بیاید. محبت مسیر تکاملی دارد و در درجه خوب خود، عشق بلاعوض است. تمام ساختارهای هستی بر اساس عشق بناشده است. استعدادها، توانایی‌ها و هر نیروی دیگری اساساً با عشق و محبت کار می‌کند. اگر کسی عالم یا هنرمند می‌شود، نشان می‌دهد که عشق زیادی درونش بوده و استعداد و توانایی‌هایش با وجود عشق و محبت بارور شده است. در آخر مطالب را با سخن پرچم‌دار محبت استاد رعد به پایان می‌رسانیم. «محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست، محبت دامنه وسیع یک کمان بی‌انتهاست، واقعی است، صوری نیست؛ اگر باشد، حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل می‌خواهد. به آن ارج بگذاریم.»

نویسنده و رابط خبری: همسفر منصوره لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
عکس: همسفر بهار لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت

همسفران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .