انسان فراز و نشیبهایی را در جهانبینی تجربه میکند که باید به آن دقت کنیم و چیزی که بسیار مهمتر از خود مسئله است تفسیر ما است که میتوانیم یک اتفاق خوشایند را به یک فاجعه و یا برعکس یک موقعیت ناامید کننده و بدشانسی را به یک اتفاق خوب تبدیل کنیم، انسان زمانی به این نقطه میرسد که به پختگی و دانایی لازم رسیده باشد و برای رسیدن به این نقطه باید تلاش کند و دقیقاً روی همین نقطه است که نیروهای منفی با اتفاقاتی که در زندگی انسان به وجود میآید به انسان تفسیر نادرستی میدهد که انسان احساس میکند همه چیز را از دست داده است و این قابل جبران نیست اما؛ اشتباهات قابل جبران میباشند و هر لحظه که انسان بخواهد میتواند خرابیها را آباد کند.
جهانبینی قوانین زندگی است که انسان اگر بداند زندگی او تغییر خواهد کرد و این به هوش و استعداد ربطی ندارد که شما در جایی حاضر باشید مطالب به شما انتقال داده بشود و اگر حاضر نباشید انتقال داده نشود. جهانبینی دانشی است که علم زندگی کردن را به ما میآموزد، هر وادی یک شاه کلید است که در اختیار ما قرار میگیرد، ابتدا امید را در انسان به وجود میآورد و انرژی در شخص ایجاد میشود اما؛ اگر انسان کلیدها را شناخته است در ادامه باید باید بداند که آیا میتواند با این کلیدها قفلها را باز کند؟ مرحله دوم این است که بتواند از کلیدها درست استفاده کند و با این کلیدها چگونه باید قفلهای درون خود را باز کند؟ در این مرحله انسان باید تلاش بیشتری کند تا جهانبینی را خوب بیاموزد و از کلیدها به درستی استفاده کند.
انسان دارای روح است و به او القا میشود تا مسیر خود را پیدا کند، حیوانات روح ندارند و زمانی که ما از روح خود استفاده نکنیم مانند حیوانات هستیم که از چیزی که در اختیار داریم استفاده نمیکنیم، نیروهای منفی همین را میخواهند که روح از بازی بیرون باشد و جن بازی را بچرخاند زیرا؛ روح القائات درست را انجام میدهد و مسیر را برای انسان هموار میکند تا جن القائات منفی خود را پیش ببرد و مسیر را ناهموار کند و هر کدام میخواهند دیگری در بازی نباشد؛ در این شرایط یکی از ابزارهای بسیار قوی تفسیر ما از مسائل است که چگونه مسائل را تفسیر کنیم. آموزشهای الهی نیز به این شکل است که هر اتفاقی که در زندگی میافتد بهترین، مفیدترین و مثبتترین تفسیر را داشته باشیم و فکری را انتخاب کنیم که به ما قدرت میدهد و نه فکری که ما را ناامید میکند.
شخصی که در سفر دوم کارهای ضدارزشی انجام میدهد از جایگاهی که به او داده شده است و از سلامتی که به دست آورده است استفاده درستی نمیکند بنابراین سقوط خواهد کرد و مجدد وارد جهان تاریکی میشود اما؛ انسانی که از صراط مستقیم عبور میکند و در مسیر درست حرکت میکند، بهشت را تجربه میکند و همه خواستههای اجرا خواهد شد. انسان برای تغییر جایگاه و رسیدن به جایگاه بالاتر یا برای تبدیل صفتهای زشت خود باید از عقبهها عبور کند، زمانی که از عقبه عبور کرد و مورد آزمایش قرار گرفت و سربلند از این آزمایش بیرون آمد، فلز وجودی انسان تغییر میکند از مس به نقره، از نقره به طلا تغییر میکند، این امتحانات سخت هستند اما؛ انسان باید این سختیها را هموار کند کسانی که از این عقبهها عبور میکنند، فلز وجودی و جنس آنها تغییر میکند.
برای پیامبران نیز اتفاقات ناگواری پیش آمده است که باعث شده از این عقبهها عبور کنند، آنها از مراحل سخت و دشوار عبور کردند تا بتوانند در انسانها اثرگذار باشند، کسی که آموزش میدهد باید آموزش دیده باشد و خود تجربه کرده باشد تا به درستی به دیگران بیاموزد. هیچ تفاوتی بین انسانها وجود ندارد و همه انسانها در آفرینش مانند همدیگر هستند، تفاوت آنها در این است که افرادی از عقبهها عبور کردند و توانستند از این مراحل عبور کنند تا فلز وجودی آنها تغییر کند.
نویسنده و رابط خبری: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیونششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیونچهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
۶۲