مشارکت مکتوب از لژیون پنجم، راهنما همسفر بتول
همسفر مهین
درک وادی چهاردهم برایم سخت بود و متوجه شدم من گرهای در وجودم هست که نمیتوانم وادی عشق را درک کنم، این وادی به من میگوید باید محبت بدون توقع باشد هر کاری که برای دیگران انجام میدهی باید برای رضای خدا باشد آن وقت احساس لذت و دوستداشتن میکنی؛ مثلاً همین کنگره را اگر خوب نگاه کنیم متوجه میشویم همه خدمتگزاران بدون هیچ چشمداشتنی خدمت میکنند و حال درونشان چقدر خوب و لذتبخش و پر انرژی است. ذرات عشق و محبت در تمام وجودمان ردوبدل میشود تا توان حرکت داشته باشیم تا از سکون در آییم و ما را به مرکز دایره نزدیکتر میگرداند و نهتنها در انسانها بلکه در تمام هستی، درختان، جویها، باد، دشت کوهها و جنگلها نیز جریان دارد و من آموختم که محبت بهمرورزمان در قلب انسانها پدید میآید که باوجود این محبت کمکم عشق به وجود میآید عشق به فرزند، همسر، پدر و مادر، برادر و خواهر و همه عزیزانت چون ما کامل نیستیم و باید از هر مقطعی از زندگی تزکیه و پالایش تغییر کنیم انشاءالله که بتوانم این وادی محبت را روی خودم کاربردی کنم تا عشق بلاعوض را یاد بگیرم.
همسفر حسیبه
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست. این وادی پیامش کلیدیترین پیام برای معنا و مفهوم محبت و عشق است که پایه و اساس هستی انسانها و تمام موجودات بر عشق و محبت نهادینه شده است. کلیدی است برای درست زندگیکردن که هر انسانی باید بداند و سرمشق زندگی خود قرار دهد؛ چون انسان از تمام موجودات بیشتر به عشق و محبت واقعی نیاز دارد تا در آرامش کامل و زندگی سالم بهرهمند شود. گاهی ما انسانها معنا و مفهوم این کلمات را متوجه نمیشویم که چه قدرتی در آن نهفته است برای مثال عشق به خالق هستی، عشق به همنوع خویش و عشق به عشق واقعی که همه را به مقصد میرساند. ما اگر در بنای یک ساختاری هدف مشخصی نداشته باشیم مثل کوری هستیم که به دنبال چشم بینا باشد و این خواسته یک سراب بیش نیست پس کنگره خود عشق است که محتوای آن کتاب عشق است که مملو از جنس عشق ناب در خود دارد و به ارمغان آورده و هدایتکنندهٔ صراط مستقیم و روشنایی زندگی است و اگر کسی خواهان این محبت باشد به آفرینش الهی نزدیک و نزدیکتر میشود و دیگران را از این عشق سهیم میکند و در بخشیدن آن کمفروشی نمیکند و مثل فعل و فاعل عشق و محبت را از مبدأ به مقصد میرساند.
همسفر سکینه
در مورد محبت باید بگویم محبت آن چیزی است که من در هنگام اعتیاد مسافرم درک نمیکردم، از هر فرصتی برای اینکه به او یادآوری کنم که یک آدم بیمصرف است استفاده میکردم و مدام به او میگفتم چطور برای مواد پول داری، برای خرج خانه نداری، این باعث ایجاد تنش و گاهی حتی شکستن ظروف خانه و یا خودزنی مسافرم میشد. وقتی با کنگره آشنا شدم و این عشق و محبت را بین همسفران و مسافران دیدم، حسابی از کرده خود شرمنده شدم. یاد گرفتم که وقتی محبت میبینم باید محبت کنم و این را در خانه اجرایی کردم، وقتی مسافرم محبتهای بیدریغ من را دید به سفرش نظم داد و خدا را شکر خوب سفر کرد. یک همسفر در کنگره اشتباهات مسافر خود را نمیبیند، همیشه در کنگره گفته میشود بگذارید مسیر درمان طی شود، با مسافر خود وارد بحث نشوید. برای اینکه عاشق شویم باید بگذریم و زمانی که بتوانیم گذشت کنیم به ارتقا خواهیم رسید. عشق سوختن است نه برای تبدیلشدن به خاکستر بلکه برای تبدیلشدن به نور، وقتی انسان تبدیل به نور شود، خیلی از مسائل برای او تغییر خواهد کرد. اساس کار کنگره ۶۰ بر مبنای عقل، عشق و ایمان است و انسانهایی که محبت ندارند به جامهای خالی تشبیه شدهاند، قلب انسانهایی که محبت نمیکنند، مانند سنگ است، گاهی ما محبت میکنیم و به دنبال پاسخ محبت خود هستیم، اگر توانستیم به شخصی محبت کنیم و به قولی در دل سنگ برویم، عاقبت جامهای خالی پر خواهد شد. امیدوارم به مرحلهای برسیم که به تمام چیزهای اطراف خود حس خوبی داشته باشیم.
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
109