جلسه چهاردهم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مرزبان مسافر عباد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه:" نظم انضباط و احترام در کنگره ۶۰" در روز چهارشنبه مورخ ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷ آغاز به کار گردید.

سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که لیاقت این را داشتم که امروز در این جایگاه قرار بگیرم و از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان جلسه بسیار سپاسگزارم که این اجازه را به من دادند. دستور جلسه، نظم انضباط و احترام در کنگره ۶۰ است.
چیزی که همه ما میدانیم این است که نظام هستی بر مبنای همین نظم و قواعد و قوانین به وجود آمده است تا همه چیز بر روی تعادل باشد و بشر بتواند در این جهان زندگی کند. اگر قرار بر این باشد که هر چیزی سر جای خودش نباشد این تعادل نیست. من خودم زمانی که مصرفکننده بودم هم خودم و هم خانوادهام روی تعادل نبودیم.

همسفرم نمیخواست من مصرفکننده باشم و همیشه شکایت داشت. میخواستیم زندگیمان را درست کنیم ولی نمیشد، با لج و لجبازی درست نمیشد. تا اینکه خدا را شکر پای من به کنگره ۶۰ باز شد.
زمانی که وارد شدم پذیرفتم که باید اصول و قوانین کنگره ۶۰ را رعایت کنم و طبق آن چیزی که از من میخواهند در این مسیر حرکت کنم. من زمانی که وارد کنگره شدم هیچ چیزی از کنگره نمیدانستم. وقتی وارد شدم آقا سعید به عنوان راهنمای تازه واردین من را در آغوش گرفت.

و سپس آقا بهروز به عنوان مبصر کلینیک من را برای مصرف اوتی راهنمایی کردند و وارد لژیون شدم و شرایط لژیون را پذیرفتم. پذیرفتم که باید قبل از ساعت پنج حضور داشته باشم.
کنگره هم بر اساس همین نظم است که میتواند شعبات زیادی را افزایش دهد. در حرمت گفته میشود کنگره مکان امنی است که باید حرمت آن حفظ شود. هر شخصی در هر جایگاهی یکسری قوانین را به ما میگوید و ما باید آن را رعایت کنیم.

اگر ایجنت هست یا راهنما است یا مرزبان، هر کدام وظایفی دارند و خودشان قبل از آن خودشان به وظایفشان عمل میکنند و به من مصرفکننده نیز یاد میدهد که باید نظم را رعایت کنم. وقتی من قوانین را اجرا کردم میتوانم نظم را در خانهی خودم هم اجرا کنم، در جامعه یا سرکار هم همینطور.
اینجا است که من تغییر میکنم و زمانی که من تغییر میکنم خانواده به من احترام میگذارد. میگویند عباد چقدر تغییر کرده است این عباد، عباد سابق نیست. وقتی همسفرم رفتارهای من را میبیند باعث میشود او هم وارد کنگره بشود. و او هم از آموزشهای کنگره استفاده کند.

اما در کارگاه آموزشی که هستیم یکسری قوانین هست که باید آنها رعایت بشود. یک سفر اولی وقتی روی صندلی مینشیند باید بپذیرد این یک ساعت و نیم را سر جای خودش بنشیند، با کسی صحبت نکند با گوشی خودش کار نکند. به این دلیل که شاید یک نفر که اینجا نشسته است و دارد از صحبتهای استاد استفاده میکند ممکن است بینظمی ما حس او را خراب کند.
یا یک نفر زمانی که رفت و آمد میکند حواس ما پرت میشود و این باعث میشود که ما دریافت خوبی از آموزشها نداشته باشیم. یک مصرفکننده هیچتعادلی ندارد و من به عنوان مرزبان وظیفه دارم فضای امنی را برای مصرفکننده به وجود بیاورم.
هر کسی در هر جایگاهی که دارد باعث میشود فضا را به گونهای کند که یک تازه وارد در امنیت باشد اما به شرطی که تازه وارد نظم کنگره را بر هم نزند و منظم بیاید سیدیهایش را بنویسید و لباس سفید بپوشد، هم در اینجا و هم در کلینیک.

زمانی که اینها را رعایت کند قطعاً به رهایی خواهد رسید. در این رهایی همسفر بنده ۸۰ درصد نقش داشتند. ایشان مرزبان شدند، راهنمای شال نارنجی شدند و اینها نشان میدهد همسفر من بیشتر آموزش گرفته است و مشتاق بوده است.
زمانی که یک نفر وارد کنگره میشود اگر همسفر نداشته باشد کار برایش سختتر میشود. زیرا او آموزش گرفته است اما خانواده آموزش نگرفتهاند و نمیدانند یک مصرفکننده یک بیمار است و چگونه باید با او رفتار کنند اما وقتی همسفرش آموزش بگیرد یک فضای امن و پر آرامش در خانه برقرار میشود و آن احترام از دست رفته به مسافر باز میگردد.

هم در خانواده هم در جامعه این اتفاق میافتد. زیرا من خواستهی تغییر داشتم. من به عنوان یک مرزبان این را باید بدانم و بپذیرم وقتی ایجنت حرفی میزند بگویم چشم. در لژیون وقتی راهنما به من میگوید چرا سیدی را ننوشتی دلیل نیاورم زیرا هیچ توجیهی ندارد. بنده نظم را از همان سیدی نوشتن آموختمتا اکنون که به عنوان خدمتگزار در کنگره خدمت میکنم.
گزارش تصویری از مراسم افطاری










در ادامه ..








تایپ، عکس، ویرایش و ارسال خبر: مرزبان خبری
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
182