به نام قدرت مطلق الله
وقتی ما باور داریم بعضی از کارها ناپسند است؛ ولی باز مرتکب اشتباه میشویم چه ارزشی دارد؟ گاهی عدهای ادعا میکنند ما از نوادگان کوروش کبیر هستیم یا شیعه مرتضی علی هستیم، آیا ذرهای تأثیر از آنها گرفتهایم؟
گویند تو را پدر فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
باورداشتن تا به عمل رساندن، فرسنگها فاصله دارد. فردی شخصی را دید که در کنار سگش میگریست. از او پرسیدند چرا چنینی؟ گفت سگم دارد از گرسنگی میمیرد. گفت چرا به او غذا نمیدهی؟ باوجوداینکه در کیسهات غذا داری؟ گفت دلم نمیآید از نان خودم بدهم حاضر بود کلی اشک بریزد؛ ولی از سهم خود چیزی نبخشد. این جمله در ذهن طنینانداز میشود که برای باورها ارزشی نیست.
گاهی ما، در اثر احساسات غلط و بدون تفکر و آگاهی، تصمیماتی میگیریم که سالیان دراز زندگی ما را دستخوش مشکلات و گرفتاریها میکند و این خود ما هستیم که اسباب بدبختی خودمان را فراهم میکنیم.
گاهی اوقات دو نفر رفیق خوبی هستند؛ ولی شریک خوبی نیستند. گاهی یک رفاقت بیستساله با یک شراکت اشتباه از هم پاشیده میشود اگر میخواهید رفیق خود را برای همیشه حفظ کنید در معاملات با او شریک نشوید که دچار مشکل خواهید شد؛ حتی خواهران و برادران هم در شراکت ممکن است دچار بحران شوند و خانواده و فامیل از بین برود.
در کارهایی که هیچ تخصصی نداریم هرگز وارد نشویم. اگر خواستیم شراکت کنیم: هدف از شراکت را بدانیم. کاملاً به هم اعتماد داشته باشیم و چگونگی تقسیم سود سرمایه مشخص شود. تصمیمات نادرست و بدون آگاهی یکعمر پشیمانی و تخریب به بار میآورد.
در خریدوفروش ملک، خانه، ماشین دقت کنید و آیندهنگری کنید و از افراد متخصص پرس جو کنید. این خود ما هستیم که به عناوین مختلف و روشهای مختلف خودمان را غرق در مشکل میکنیم. نیرو، سرعت عمل در کارها مهم است و فرد معتاد نه نیرو دارد و نه سرعت عمل کافی دارد.
وقتی یک نفر به مشکل میافتد، نباید او را تحقیر کنیم و گذشته تاریک او را به رخ بکشیم. گاهی در بعضی از زمینهها مشکل داریم؛ ولی این مانع ادامه کار ما نشود؛ باید با سرعت کم و نیروی کم ادامه دهیم و کاهلی نکنیم. ما هر کدام در زندگی یک جایگاهی داریم؛ باید به سمت آن بدون هیچ ترسی حرکت کنیم.
در مسیر زندگی به دنبال یک استاد و راهنمای عالم باشیم و با برنامهریزی هدفمند زیر نظر استاد راهی جاده زندگی شویم در غیر این صورت در قعر تاریکی و ظلمت فرو خواهیم رفت.
گاهی اوقات در محلهای چشم به این دنیا باز میکنیم که همه چاقوکش، موادفروش و تبهکار هستند. ثمره چنین افرادی جز خلافکار و دزد چیز دیگری است. انسان بدون راهنما و استاد خودش را نابود میکند و به آتش میکشد.
نگهبان؛ یعنی ساختن و محافظتکردن در کنگره نگهبان رئیس کنگره نیست، بلکه برای ساختن و حفظ خود ساختن و حفظ دیگران تلاش میکند. تا خود را نیابید دیگران را نخواهید یافت ما گاهی اوقات خودمان را گمکردهایم اگر خودمان را پیدا کنیم به آرامش خواهیم رسید. یک مصرفکننده ابتدا خودش را گمکرده است.
تفکر خیلی مهم است اینکه چه را بدانی و چه را ندانی. گاهی ما چیزهایی میدانیم که هیچگاه به دردمان نمیخورد و بر عکس ما؛ باید چیزهایی را بدانیم که هیچ نمیدانیم.
گاهی فقط به دنبال معنویات هستیم و به مال دنیا میخندیم. این درست نیست انسان؛ باید قدر مادیات را هم بداند. نه کلاهبرداری و گرانفروشی کند و نه کالای خود را مفت و رایگان بدهد. یکی از پایههای اساسی زندگی ما مادیات است؛ ولی افراط چه در معنویات و چه در مادیات سم است. گاهی ما چهل روز تزکیه میکنیم و از مادیات و جامعه دوری میکنیم، اشکالی ندارد. اینکه همیشه چنین باشیم خطاست تعادل را حفظ کنیم.
گاهی ما موظف هستیم نیاز فقرا را بر طرف کنیم پس به مادیات احتیاج داریم. مادیات هم به نفع انسان است و هم منفعت دیگران است؛ چون اگر نداشته باشیم چگونه میتوان بخشید.
آرزوی شیطان این است که انسان تسلیم هوای نفس و اهریمن شود. انسان در زندگی همیشه در جنگ است و نباید از سختیها فرار کند. نیروهای نابکار اطراف ما همیشه در کمین هستند؛ ولی اگر ما مقاومت کنیم آنها فرو خواهند ریخت.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
70