«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است». به نام نامی انسانی که قطرهای از اقیانوس قدرت مطلق است؛ سخن را آغاز میکنیم. مبحث عشق و محبت گسترده، عظیم و دارای رمزورازهای بسیار است. برای اینکه خوب بدانید که چگونه جهان و جهانها بر نقاط کلیدی به دوران در میآیند و ستونهای آنها به کجا وصل است و تحولات انسان به چه نحوی آغاز و تکمیل میشود بایستی بگوئیم: اضداد! اضداد مانند یک تکانه هستند برای بیداری انسانها و آن ابتدا محشر به پا میکند که سلاح بردارند و با نیروهای مخالفِ خود درگیر بشوند. اضداد از ابتدا مأمورند که تا انتها تخریب ایجاد نمانید و خلقت را به فساد و خونریزی دعوت کنند.
آقای علی خدامی در مورد وادی چهاردهم میگویند: «اگر به متن و نوشتارهای این وادیها دقت کنیم میبینیم که هرکدام از آنها گرهگشای بخش عمدهای از مشکلات و گرههای زندگی ما هستند که تا امروز نمیدانستیم و نمیتوانستیم آنها را باز کنیم. محبت بر دو نوع است؛ خاص و عام. محبت خاص که ریشه آن احساس مالکیت است و از اولین و پایینترین سطوح محبت است که برای موجودات پایینتر از مرحله انسانی یا حیوانات نیز صدق میکند. اما محبتی که همهچیز و همه موجودات و انسانها را در بر میگیرد و رسیدن به این سطح از محبت کار سادهای نیست به حرف و سخن نیست، دنیایی است زیبا در پشت کوه تزکیه و تصفیه و رسیدن به دانایی.
اگر کتاب آسمانی خودمان قرآن مجید ۱۱۴ سوره دارد که تمام سورهها با «بسم الله الرَّحمن الرَّحیم» شروع میشود که یعنی به نام خداوند بخشنده و مهربان، یعنی بخشندگی و مهربانی با عشق و محبت خداوند شروع میشود. به اعتقاد آقای مهندس توحید و یگانگی با عشق و محبت اگر به مرحله لازم و بالندگی خودش برسد میتواند مترادف شود. سردار میگوید: «آنهایی که حال خوبی ندارند در مسیر ضدارزشها هستند. برای آنها دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یا به نیروهای خوب، مثبت و الهی ملحق شوند یا صبر کنند که نیروهای بازدارنده و مخرب آنها را به عمق تاریکیها ذرهذره هدایت کنند و بدانند که جهانها بر یک پایه و اصل اساسی، حیات و سیستم خودشان را ادامه دهند». استاد امین میگویند: «وادی چهاردهم بیشتر شبیه یک کتاب است. از لحاظ محتویات آن با وجود اینکه جزء اصول اولیه کنگره است؛ ولی در مرحله آخر نوشته شده است؛ چون هم آغاز است و هم پایان».
محبت مثل آب است. انسان تشنه با آب از مرگ نجات پیدا میکند. محبت برای اینکه قابل استفاده باشد باید تزکیه و پالایش شود تا مثل یک چشمه شود که خاصیت شفابخش هم دارد. توقع یکی از چیزهایی است که محبت را خراب میکند و ناشی از نیاز است. مثل دوستی که از دوست دیگر خود توقع دارد. قدرت عشق آنقدر زیاد است که تو وقتی پایت را روی گداختههای آتش میگذاری یا راه میروی، گداختههای آتش که پاهای تو را میسوزاند تو آن گداختهها را حس نمیکنی؛ چون این را میدانی که پشتوانهای به نام عشق داری و این عشق تو را در همهجا پشتیبانی میکند. مثلث عشق دارای سه ضلع؛ سایه، جاذبه و حس است. این سه پارامتر عشق است. اگر سایه وجود نداشته باشد عاشق و معشوق مفهوم ندارد و عشق با مرگ از بین نمیرود؛ چون عشق و محبت آغاز و پایان ندارد.
عقاب سفید میگوید: «من هم به نوبه خودم خوشحال هستم که فرصتی به من داده شد تا کمی صحبت کنم. بایستی بگویم که مرکز تمام هستی بر عشق بنا شده است». این سخن عظیم و بزرگ است. زیرا در انسان یک مرکزی است که به آن قلب میگویند و جایگاه عشق است. سیستم جسم، عقل و ایمان. انسان گویی به فرمان همین قلب حرکت میکند. مردن عشق است و دوباره زنده شدن عشق است. هر موجودی بیش از یک پیکر دارد؛ چون هر موجودی دارای صور آشکار و صور پنهان می باشد، برای مثال: سایه صور آشکار انسان، جسم او است و سایه صور پنهان او میتواند نفس، روح و غیره باشد. محبت و عشق آغاز و پایان مشخصی ندارد و ما همه در پی یکدیگر روان هستیم تا بدانیم آنچه را که نمیدانیم و گاهی هم ما در پی یکدیگر روان هستیم، تا عشق گم کرده خود را دوباره بیابیم.
نویسنده: همسفر اسما رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) دبیر سایت
رابط خبری: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
۸۴